۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

مرور تاریخ : 23 خرداد 88 ؛ روز کودتا ، ترکیدن بغض و بهت ملت


این متن را که در پی می آید ، دو سال پیش در 24 خرداد در شرح رخدادهای  23 خرداد که روز بهت و حیرت ، روز کودتا و روز ترکیدن بغض مردم بود  ، نوشتم و صبح 24 خرداد در همین گروه (با نام پیشینش ) پست کردم . ایمیلها و اخباری که از شب 23 خرداد 88 پست میکردم را این روزها مرور میکنم . به واقع تاریخ نگاری وقایع شده و مرور آن   درست  همان حال و هوا وشرایط را زنده میکند . گاهی مرور تاریخ برای همه ی ما ضروری است . پس از دستگیری ، دوستانم به درستی گروه را با تمام آرشیوش برای جلوگیری از دسترسی بازجوها حذف کردند و به همین دلیل در دسترس شما برای مرور نیست ولی گاهی شاید بد نباشد از بک آپهای گذشته مطالبی را برایتان به اشتراک بگذارم . اگر در این خصوص نظرتان را بگویید سپاسگذار خواهم بود 



بهت و حیرت و سکوت مرگبار صبح 23 خرداد :
گرد مرده بر تهران پاشیده اند ، به ظاهر همه در حال انجام امور عادی خود هستند ولی همه می دانند که اوضاع دگر است . ظهر به مقابل وزارت کشور رفتم . جایی که دیشبش حمله شدیدی به
اعضای ستاد و طرفداران موسوی شده بود . خیابان فاطمی بسته بود و فقط عابرین اندکی پیاده می توانستند گذر کنند . گارد ویژه ، سپاه و نیروی انتظامی خیابان را محاصره و هر حرکتی را زیر نظر
داشتند . هر تجمع عادی 4 نفره به شدت با باطوم مواجه می شد . و افراد مشکوک بازجویی می شدند . از جمله خود من که به بهانه رفتن بانک میدان فاطمی آنجا بودم ولی حدود 45 دقیقه بازجویی شدم
بهانه آنها عکسهایی بود که در موبایلم از موج سبز روز و شب 20 خرداد بود .

ساعت 2 عصر اولین تجمع و راهپیمایی خودجوش از خیابان ولی عصر حد فاصل تقاطع فاطمی تا میدان گزارش شد و فیلم آن منتشر شد  .
مردم بهت زده و ساکت صبح همهمه ها را شروع کرده بودند . خبر رسید موسوی ساعت 4 در چهارراه جهان کودک خواهد بود و ازآنجا به وزارت کشور می رود .

تلویزیون ایران که از صبح اعلام کرده بود ساعت 10 صبح آخرین آمار شمارش شده و نتیجه انتخابات را اعلام می کند ، گزارش آمار را دیر به دیر اعلام می کرد . درحالی که در شب قبل نتیجه شمارش 25 میلیون رای ظرف 2 تا 3 ساعت اعلام شده بود . کندی اعلام سایر نتایج و تاخیر در آمار نهایی همهمه ها را بیشتر کرد . شایعه شد موسوی در حال مذاکره با رهبری است . همان موقع خبر کودتا  دهان به دهان می چرخید .  شبکه خبر به طرز عجیبی تا حدود 1  ساعت و نیم فقط موسیقی پخش می کرد و از بیانیه رهبر هم خبری نبود .
همان زمان به ناگاه شبکه موبایل قطع شد ، سایتها در عرض 1 ساعت یکی یکی فیلتر شدند . سایت قلم و شبکه اطلاع رسانی ستاد موسوی حتی روی فیس بوک هیچ خبری نمی داد جز بیانیه هایی که صبح منتشر کرده بود . شبکه تلفن منطقه یوسف آباد و به گفته برخی محدوده میدان ولی عصر کاملا قطع شد .
کودتا همه ابعاد خود را نشان می داد . همه تحلیلها حاکی از یک برنامه از پیش تعیین شده بود . کار تیم انتخاباتی کودتا تمام شده بود و کار تیم امنیتی شروع . بیانیه نیم بند کروبی منتشر شد .
و فایل صوتی محسن مخملباف که کودتا را تایید می کرد
اخبار به سرعت و پیاپی منتشر می شد . ساعت 4 تجمع مردم در میدان ونک که در محاصره کامل گارد امنیتی بود به اوج رسید و ناگهان موج بزرگی با وجود ضرب و شتم شدید به سمت میدان ولی عصر حرکت کرد . بهت و حیرت و خشم ساکت صبح خروشیدن گرفته بود . ناآرامیهای پراکنده در میدان هفت تیر ، خیابان عباس آباد ، تخت طاووس و میدان ولی عصر گزارش می شد و موج اصلی در خیابان ولی عصر بیشتر اوج می گرفت . گاز اشک آور حمله های ناگهانی و برق آسای گارد و ... نتوانست جلوی جمعیت را بگیرد .
ولی گارد تمام خیابانهای منتهی به خ ولیعصر را مسدود کرد تا هم از فرار موج و هم از پیوستن جمعیت خیابانهای دیگر به سیل خ ولی عصر جلوگیری کند .
درگیریها لحظه به لحظه بیشتر می شد . من به خیابان عباس آباد رفتم مقابل سینما آزادی ، گارد چهارراه وزرا را به سمت ولی عصر بسته بود . جمعیت حدود 1000 نفری شروع به شعار دادن کرد
گاز اشک آوربه شدت حالم را خراب کرده بود . گارد ناگهان حمله کرد و با تعقیب جمعیت آنان را به کوچه های اطراف پراکنده کرد . مغازه داران وزرا کرکره ها را پایین کشیدند و به مردم پناه می دادند
هر بار دوباره جمعیت بر می گشت تا اینکه با حمله آخر حتی به درون کوچه ها ی اطراف مردمی که به خانه ها و مغازه ها پناه برده بودند را تعقیب و همانجا کتک زدند .
من مشغول رسیدگی به زن باطوم خورده ای شدم که با صدایی لرزان و خفیف از درد باطوم بر کمرش گفت باردار است . اورا به اولین خانه مسکونی تحویل دادم . کمرش خورد شده بود ....
برای مقابله با گاز  اشک آور همه گاریهای زباله آتش زده شده بود و خیابان را منظره جنگی تمام عیار می داد . ماشینهای رهگذر فریاد بوقشان را به نشانه اعتراض قطع نمی کردند  ، فیلمبرداری که از میان گارد خارج شد تا تصویر مردم را ضبط کند به شدت کتک خورد و فرار کرد .


به دفترم برگشتم تا اخبار و اطلاع رسانی را پیگیری کنم . فیلم درگیریهای نقاط مختلف پشت سرهم منتشر می شد . همسر دوستم در یکی از بیمارستانهای منطقه خبر  داد سیل مجروح روانه بیمارستانهاست .  جنبش ساکت صبح دیگر جلو دار نداشت . نیروهای امنیتی کم آورده بودند و دایما نیروهای تازه نفس جایگزین می شدند . 2 ساعت بعد میدان ونک ؛ میدان ولی عصر میدانهای واقعی جنگ و خونریزی شده بود و تقریبا تمام خیابانهای اطراف نیز پر بود از جمعیت سنگ بدست و شعار گو . موج به میدان هفت تیر هم رسیده بود و خیابان کریم خان  از جام جم و تجریش و یوسف اباد هم خبرهای دگیری می رسید .
بیانیه رهبری و به ویژه آن بخشش که هشدار آمیز بود ، اعلام زمان پخش بیانیه پیروزی احمدی نژاد ، خبر حبس خانگی میرحسین و کروبی ، دستگیری اعضای جبهه مشارکت و .... خشم مردم را ده چندان کرده بود .
اعتراض ها لحظه به لحظه بیشتر می شد و ساعت 10 شب تقریبا همه در خیابانها بودند . سعادت آباد بودم ، بوق کر کننده رانندگانی که این چنین با اعتراض ها همراه می شدند ، سر های بیرون آمده از ماشینها که شعار مرگ بر دیکتاتور را با همه وجود فریاد می زدند و از همه مهمتر حلقه های گسترده ای از خانواده ها که همگی کاملا خودجوش بر دور میادین جمع شده از پیر و جوان، زن و مرد
از عمق دل فریاد می زدند تصاویری باورنکردنی و فضایی غیر قابل توصیف ایجاد کرده بود . 
آری تهران برپاخواسته و مردم بیداریشان را فریاد میکردند بر سر یک کودتا که شاید بدتر از کودتای 28 مرداد است . 
در گیریهای سعادت آباد در خیابان اصلی ، میدان کاج و میدان سرو بود . خیابانها بسته و مردم ماشینها را وسط خیابان رها کرده و به دیگران می پیوستند . در میدان کاج کار بالا گرفت و گارد ویژه فقط توانست اتصال حلقه های خیابان اصلی و سایر میادین را قطع کند .جالب آنکه مردم به طور هوشمندانه ای خود تظاهرات و شعار ها را مدیریت می کردند و از حرکت به سمت یکدیگر خودداری کرده و
فقط حلقه های جمعیت را گسترده تر می کردند . خشم و بهت مردم مثل روزهای قبل از انتخابات ، فضایی آکنده از مهربانی ، حمایت و همکاری را فراهم آورده .
نکته بسیار جالب و زیبا حضور قدرتمندانه زنان به ویژه دختران جمعیت بود که عمدتا رهبری شعارها و حتی طراحی مواضع دفاعی در برابر گارد بر عهده آنان بود . شجاعت آنان جدا مثال زدنی است
پیران و میان سالان تجربه های خود به میدان آورده بودند و همگی معترف بودند که حتی در انقلاب کور 57 چنین صحنه هایی را شاهد نبوده اند .
با وجود قطع کامل ارتباطات دهان به دهان ، برنامه گفتن الله اکبر در ساعت 11 شب همه جا پیچیده بود .
در خ سعادت آباد به تنهایی بیش از 5 هزار نفر مردم جمع شده بودند و با کندن میل گاردهای وسط خیابان از دو طرف خیابان را بسته و با وسایل ابتدایی داخل ساخنمانهای نیمه ساز گاردهای محافظ بزرگی در مقابل سربازان رژیم ایجاد کردند و در این میان شعارها یشان یک لحظه قطع نمی شد و دایم بین این دو طرف حرکت وراهپیمایی می کردند .
جالب تر از همه آنچه بود پس از ساعت 1 نیمه شب دیدم . با اتوموبیل به  محله های شمال وغرب تهران سر زدم . 
در محله های کوچک ، ساکت و آرام ( مثل محله های شهرک غرب ، پونک ، ستارخان ، بلوار فردوس ، ... ) که جوانترهاشان به مراکز اصلی تجمع رفته بودند ، مردمی (به ویژه بزرگسالان ) که فقط برای گفتگو و نقل اخبار به داخل کوچه ها آمده بودند ، کم کم حرکت کرده و بطور هماهنگ  شعار دادند و در کوچه ها اطراف به راه افتادند و با شعار ایرانی با غیرت حمایت حمایت ، مردم به خواب رفته را هم به کوچه ها کشانده
وناگهان در مدت کمتر از 1 ساعتا تقریبا تمام ساکنین محله در کوچه ها و خیابانها بودند . با همه اعضای خانواده اشان و حرکتشان را در همان خیابانها و کوچه های محله تا 3 صبح ادامه دادند
و این وقتی بود که نیروهای کلافه شده گارد که دیگر کنترل شهر از دستشان خارج شده بود در دسته های 10 نفره و تحت فرماندهی یک موتور سیکت با 2 نفر لباس شخصی وحشیانه به محله ها هم حمله کرده و حتی شاهد آن بودم که با پرتاب پاره آجر شیشه های منازلی که چراغشان روشن بود ترس و وحشت ایجاد می کردند . در نهایت با سر و صدای پر هیبت موتور سواران لباس شخصی در کوچه ها  خیابانها ی محله مردم به خانه ها بازگشتند . با این شعار که فردا دوباره میایم .

برخی شعارها که در حافظه ام مانده :   
مرگ بر دیکتاتور
محمود برو گمشو
توپ  تانک بسیجی دیگر اثر ندارد
آزادی اندیشه با ریشم و پشم نمیشه
دیکتاتور کوتوله
احمدی خیانت می کنه رهبر حمایت می کنه
موسوی موسوی رای من و پس بگیر
موسوی ، خاتمی ، حمایتت می کنیم
می جنگم ، می میرم رایمو پس می گیرم
جمهوری قلابی نمی خوایم نمی خوایم
نترسیم نترسیم ما همه با هم هستیم
سرود یار دبستانی من
سرود ای ایران
چیتوز درش وا شده احمدی پیدا شده
حکومت هسته ای نمی خوایم نمی خوایم
ایرانی با غیرت حمایت حمایت
گفته بودم اگر تقلب بشه ایران قیامت میشه
مرگ بر دولت مردم فریب
دروغگو ، دروغگو ...
ایرانی به پا خیز ، ایران فلسطین شده
مرگ بر استبداد
......

این همه گفتم ؛ ولی با این همه کتاب و مقاله که در باب خیزشهای مردمی خوانده بودم ، وصف آنچه این روزها می بینم نشدنی است  . راستی چطور مردم بدون رهبر و بدون هماهنگی قبلی از خانه هاشان به کوچه ها آمده امواج اینچنینی با شعارهایی پر مغز و پر شعور و هماهنگ با وضع موجود آفریدند و سر می دهند ؟!

 ایران آبستن یک حادثه ی تاریخی است و حسم به من میگوید دوران گزار سرانجام حتی  برای تمدن ایران شروع شده . نمی دانم ، نگرانم آیا ما مردم ایران به آن حد از بلوغ و پختگی رسیده ایم که با عبرت از تاریخ ، پرهیز ا خشونت و کمترین هزینه از این گذار عبور کنیم و سابقه ی 100 سال مبارزه ، آزادی خواهی و اشتباه را سرانجام به نتیجه ی مطلوب برسانیم . وجودم سرشار از شوق ، غم و نگرانی و امید است . امید و بیم برای سرنوشت ایران و راه دشواری که به گمانم روزهای سختی خواهد داشت . ایزد نگهبان و نگهدار ایران باشد . 

24 خرداد 88 . ساعت 4 بامداد 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر