۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

دولت کودتا ؛ استعفا استعفا


به بهانه ی خبر غم انگیز سقوط هواپیمایی دیگر و کشته شدن تعدادی هموطن 

واژه ی " استعفا "  در قاموس سیاسی این سرزمین گویی جا و مکانی ندارد
امروز بار دیگر یک هواپیمای مسافربری  سقوط کرد ومتاسفانه درد بزرگ دیگری بر مردم ماتم زده ی این سرزمین افزود . خدایشان بیامرزد رفتگان این حادثه که نه اولین و نه آخرین قربانیان کوته فکری و کم کاری و بی خردی مدیران و مسئولان کشور البته اسلامیمان می شوند . اما دردناک تر آنکه آقای وزیر در واکنش به این فاجعه گردن فراخ میکنند و میفرمایند "خوشبختانه تلفات کم بوده " !! 
معنی کم و زیاد آقایان هم که پس از انتخابات میدانید چگونه محاسبه میشود ! کشته شدن بیش از 70 نفر از 105 نفر را میفرمایند کم ! راست میگویند دیگر . چیزی که در این مملکت ارزش ندارد جان آدمی است . وگرنه وزارت خانه ای که باید نام آن را با آنهمه آمار کشته در جاده ها و خطوط هَوایی  ( و رتبه ی نخست در جهان ) به جای وزارت راه و ترابری وزارت " مشایعت تا بهشت "  نامید باید وزیرش را ازراعیل لقب داد و برای ازراعیل هم که این تعداد کشته زیاد نیست .
حقیقتن آدم عاجز میشود از وصف وقاحت و شارلاتانی حکومتگران ایران که همه پرده ها را دریده و همه ی واژه ها را در وصف سیاهرویی خود خفیف کرده اند . این حادثه در هر کشور در حال توسعه ( و نگوییم پیشرفته ) رخ داده بود اولین خبر مهم پس از انتشار خبر واقعه ، عذرخواهی و استعفای وزیر یا دست کم مدیر کل مربوطه بود
یک جستجوی ساده در اینترنت و خبرهای داغ استعفاهای مقامات دولتی بلاد کفر را در واکنش به رخدادهای به مراتب کم خسارت تر از این  در حوزه ی مسئولیتشان  ( در مقایسه با فجایع انسانی ناشی از خطاهای آشکار مدیران در ایران )  در طول همین یکسال گذشته انجام دهید و مقایسه کنید میزان مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی در عرف سیاسی آن بلاد کفر بی ادعا  را با این کشور دین مدار انسان ساز!  هنوز دیری نگذشته از خودکشی یک نخست وزیر کشور رده اول جهان به خاطر به انجام نرسیدن وعده های انتخاباتی اش .
 در کشور گل و بلبل و مملکت امام زمان! و به قول مرحوم صادق هدایت کشور " الله اکبر " ! خدا راشکر همه ی مسئولین نظام در این سی و دو سال بی عیب و ایراد ، سرآمد تعهد و تخصص زمان خود ، خادم ملت شهید پرور و نوکر امام زمان و چه چه بوده اند . من که تا به حال ندیده ام و نشنیده ام مسئولی ، وزیری ، رییس جمهوری (بجز در مواردی از آقای خاتمی ) گفته باشد ماست من ترش بوده و عیب و ایرادی را قبول کرده باشد و سرعذر خواهی و ندامت از روی صداقت در پیشگاه مردم پایین آورده باشد . چه رسد به مقام عظمای ولایت که نماینده  و جانشین خداوند روی زمین و یاور امام زمان در ام القرای مسلمین هستند و زبانم لال مگر میشود که خطایی از ایشان سر بزند ؟!
 این  که هیچ ،  همه ی این به ظاهر خادمان ملت پس از آنکه دوره ی مدیریت و خدمت گزاریشان  (یا بهتر بگویم تاریخ مصرفشان ) به اربابان به اتمام میرسد و بنا به بازیهای مکارانه و سیاه سیاست کنار گذاشته میشوند و استعفا داده میشوند ،  تازه گردن بلند میکنند و از ملت طلبکار هم میشوند که ما برای شما این کردیم و آن و صد افسوس که قدر نخبگی و خلوصمان ندانستند ! و طنز تلخ تر آنکه در مقام منتقد و کارشناس  شروع به زبان یا قلم فرسایی بر ضد جانشینان میکنند و مثال عیب جویی های دیوانه از دیوانه ، جار میزندد که اگر من بودم و فرصت بیشتری میافتم چنین کرده بودم و چنان میشد و از فتوحات بزرگ دوران زمامداری خود افسانه سرایی ها میکنند و به قول معروف خودشان برای خودشان کارت تبریک و دسته گل هم میفرستند
نخیر ، کسی هم نیست از این آغایان ! که با پول ملت زیر نام خادم ملت بر گرده های ملت نشسته اند و هزینه های کلان آموزش مملکت داری و خیانت ها یا خطاهایشان را همین ملت ستم کشیده از جان و مال و روان خویش پرداخت کرده بپرسد : کو ؛ کجاست نتیجه ی 32 سال خدمات و جان فرسایی های خالصانه اتان ؟ در کدامین شاخص از شاخص های فرهنگی ؛ اقتصادی ، سیاسی ، فن آوری ، آموزشی ، بهداشتی و ... در سطح جهان که پیشکش در همین خاورمیانه که ادعای ابر قدرتی آن را میکنید سرآمد هستید ؟ سر آمد بخورد توی سر دشمن ،  در کدامش در صف آخر نیستید ؟
کجاست نتیجه ی تلاشهای مومنانه و خدا پسندانه ی شما ؟ چه رکنی از ارکان حکومتی بوده که تا آخر به  فضاحت نکشانده اید ؟با این همه ادعا دست کم باید از همین ترکیه در بیخ گوشتان جلوتر میبود این سرزمین نازنین که همه چیز دارد مگر اندکی خرد در مغز و راستی و میهن دوستی در دل سردمدارانش
نخیر کسی نیست . چون کسانی که این پرسشهای مگو طرح کنند جایشان در دانشگاه و مجلس و مدرسه و دولت و روزنامه و تلویزیون و  رادیو  نیست . به جرم فتنه گری ، توهین و افترا به رهبری ؛ نشر اکاذیب ؛ تبلیغ علیه نظام ؛ توهین به مقامات ، جنگ نرم ، وابستگی به عوامل خارجی ؛ معاند نظام و ... اگر اعدام نشود ، شایسته ی ندامت در ندامتگاه اوین است یا آوارگی و دربه دری در گوشه و کنار دنیا . آن وقت هم که انگشت نمایش میکنند که دیدید ملت ؟ عامل بیگانه بود این وطن فروش .
کشوری که خداوندگار داشته باشد و حجت خداوندگاریش ، اتصال به غیب مقدس باشد و به همین حجت فرا نقد و فرا پرسش باشد عاقبتی بهتر از این نداشته و ندارد . خداوندگاری که  مقدس باشد منصوبینش هم به تقدسش میراث میبرند . خداوندگاری که پاسخگو نیست منصوبان و جیره خواران و مزدورانش هم پاسخگو نخواهند بود و تمام این دم و دستگاه عریض  وطویل حکومتی زیر عنوان قوای مستقل سه گانه ؛ مجلس و دولت و قوه ی قضایش  ،  نمایش  تهوع آور و مسخره آمیزی از حکومت مردمی میشود که اندک نشانه ای از مردم محوری و پاسخگویی در برابر مردم در آن نخواهد بود
وزیری که به پاس صدور گواهی دکترا برای رییس جمهور آن هم از نوع کودتایی ، در یک جلسه ی دفاعیه بدون حضور دانشجو ، با ختم صلوات  ! وزیر شده باشد از این بهتر نمیشود. جان تعدادی خس و خاشاک فدای فدایی رهبر و وزارت ایشان ! 
آقای وزیر ! به یاد آن روزهای اهورایی که مردم ستم کشیده در طلب رایشان فریاد میزدند " دولت کودتا ؛ استعفا استعفا " بار دیگر نهیبت میزنیم تا استعفا دهی . اگر چه همگان دیدند که نتیجه ی آن فریادهای حق طلبی مردم ، جاری شدن خون رنگین جوانانش برکف خیابان بود و نیک میدانم که تو و دین و میهن فروختگانی چون تو  با لفاظی ها و دستگاههای تبلیغاتی دروغ گسترتان، باز هم خاک بر چشم مردمان میپاشید و تکرار خیانتهایتان باز هم قربانی خواهد گرفت از نازنین مردمان این سرزمین
نگران نباش تا رهبری هست که زیر نامش همه خطاها ثواب و همه ثواب ها گناه میشوند ؛ پس از استعفای تو ، مزدوران دیگری هم هستند تا جانشین تو کنند ، و همچنان بی گناه مردمانی که  جان عزیزشان قربانی  فقاهت و وقاحت خداوندگار شود
 خداوندگار ضحاک صفتی که حتی قربانیانش را با یک پیام تسلیت هم ساعتها پس از حادثه یاد نکرد

پارسا آریان
بیستم دیماه هشتاد و نه 

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

"آگاهی " چشم اسفندیار دیکتاتور ؛ نقدی بر تهدید ناشیانه ی وزیر اطلاعات در ردیابی ایمیل ها




چندی پیش وزیر اطلاعات ایران که هیچ تخصصی نه در زمینه ی  سرویسهای امنیت ملی و نه در زمینه ی فن آوریهای اطلاعات و ارتباطات دارد ، ادعا کرد که وزارت اطلاعات با سامانه های سایبری خود می تواند تمام ایمیل های مخالفین و معترضین ( یعنی ایمیل بیشتر کاربران اینترنتی در ایران ! ) را رهگیری ، شناسایی و کشف محتوی کند

فارغ از اینکه خود همین اعلام عمومی به اندازه کافی مسخره و ناشیانه است قصد دارم چند دلیل را در رد آن با شما مطرح کنم . مطمئن هستم که افراد متخصص دیگر نیز نظرات کارشناسانه ای دارند که قابل طرح است ولی تلاش من این است که بطور مختصر و قابل فهم برای عموم دلایل را عنوان کنم : 

یکم :  بدون شک این ادعای وزیر اطلاعات یک اقدام تبلیغی دیگر در ایجاد فضای رعب و وحشت برای تولید کنندگان ،نشر دهندگان و مخاطبین شبکه های خبررسانی ایمیلی و اینترنتی است . کافی است تهدیدها و ایجاد فضای سرکوب و وحشت را بعنوان سیاست اصلی حکومت درتمامی عرصه های دیگر در طول یکسال و نیم گذشته و حتی پیش از آن را به یاد آوریم .
دوم : حکومت به خوبی میداند که امکان کنترل تمام و کمال فضای سایبری و اینترنتی وجود ندارد . با وجود تمام تلاشهای اقتدارگرایان برای فیلترینگ گسترده ی تمام سایتها و بلاگهای مستقل ، شاهد بودیم که رشد گسترده و هوشمندانه ی  وبلاگ ها و سایت ها و شبکه های خبر رسانی چه طوفانی برپا کرد .حربه هایی نظیر سرمایه گذاری کلان در توسعه ی کمی وبلاگ های حامی حکومت و مجیزگوی دولت توسط شبکه ی بسیجیان و وابستگان دولتی هم نتوانست کارگر افتد بلکه بر عکس واکنش شدید فعالین سیاسی و مطبوعاتی را در شبکه ی سایبری در پی داشت . همه به خوبی میدانیم که چنانچه به واقع رژیم توانایی کنترل ایمیل مردم را داشت ، از آن به خوبی برای شناسایی مخالفین و سرکوب بی سر وصدای آنها استفاده میکرد بدون آنکه خود را در معرض انتقاد حقوق دانان ، فعالین آزادیهای مدنی و جامعه ی بین المللی قرار دهد . به بیان دیگر با این اظهارات عجیب و غریب و ناشیانه ی وزیر  اطلاعات رژیم اقرار و اذعان به تعرض به حریم خصوصی مردم خود میکند که میتواند تبعات سیاسی و حقوقی مشروعیت زدای بسیاری داشته باشد . اتهامی  که مدتهاست رژیم آن را متوجه سرویسهای اطلاعاتی غرب به ویژه آمریکا در مقابله با تروریسم میکرده و روی آن تبلیغات و هیاهو داشته را حالا متوجه خود میکند آن هم نه در برابر تروریستها بلکه در برابر مخالفین و معترضین به سیاستهای خود و روزنامه نگاران . هزینه ی کلان چنین ادعایی برای رژیم تنها میتواند یک فایده داشته باشد ؛ آنهم فاز جدیدی در  ترساندن مردم حتی از خبر  گیری و خبر رسانی در محیط سایبری و از طریق ایمیل پس از آنکه فاز سیاست ترساندن مردم برای حضور در خیابان به ظاهر موفق بوده است . معنی دیگر این است که حکومت نه تنها تحمل اعتراض آرام مخالفین خود را نداشت بلکه تحمل ارتباط آنها در فضای سایبری را هم ندارد .بنا براین این ادعای وزیر اطلاعات ادامه ی سیاست قدرت مبتنی بر ترس و وحشت است و پیش از هرچیز نمایانگر ترس خود اقتدارگرایان از شبکه های گسترده ی آگاهی رسانی مردمی بر روی اینترت است وگرنه هیچ دزدی قربانیانش را از ترفند های خود از پیش آگاه نمیکند !

سوم : هر کس اندک اطلاعات تخصصی در حوزه ی فن آوریهای اطلاعات و ارتباطات داشته باشد میداند که از نظر فنی و تکنیکی کنترل میلیاردها بسته های داده ای که روزانه در فضای اینترنت تبادل میشوند یک امر ناممکن و محال است که از توان کمپانی های غول آسا و صاحب فن آوری نیزخارج است.  این ادعا درست مثل آن است که حکومت ادعا کند قادر است تمام مکالمات همه ی تلفنهای انجام شده توسط مردم را شنود و ضبط کند . هیچ دیتا سنتر یا مرکز داده ای حتی با صرف هزینه های کلان قادر به ذخیره ی این داده ها  حتی برای  چند روز نخواهد بود .
بعنوان مثال سازمانهای اطلاعاتی میتوانند در صورت شک و تردید ویا تعقیب یک شخص خاص صرفن شماره تلفن های او را تحت شنود و کنترل قرار دهند ولی آیا کسی میتواند ادعا کند که قادر به شنود و  ردگیری تمام تماسهای همه ی افراد یک شهر یا یک کشور است !؟ در خصوص ردگیری و شنود ایمیل و ارتباطات اینترنتی اشخاص اوضاع از این هم سخت تر و پیچیده تر است . میدانید که کامپیوتر هر شخص هنگام اتصال به اینترنت یک شماره اختصاصی دارد به نام IP .  درست است که با تجهیزات و ترفندهای خاصی می توان IP  یک شخص متصل به اینترنت را که مورد هدف است بدست آورد و سپس آنرا شنود کرد که البته این برای هر شخص آماتور یا نیمه حرفه ای هم میسر است و چیزی نیست که یک حکومت به آن افتخار کند . ولی آیا میتوان آی پی همه ی کسانی را که به اینترنت متصل هستند ردیابی و محتوای تبادلاتشان را بررسی یا ذخیره کرد ؟! پاسخ واضح است : هرگز

چهارم : در خصوص ردگیری و شنود مکالمات تلفنی ، تکنولوژی و تجهیزاتی وجود دارد که اگرچه با آن نمیتوان تمام مکالمات مردم را ثبت و شنود کرد ولی به برخی واژه های کلیدی از طریق پردازش های صوتی واکنش نشان میدهد . بعنوان مثال به محض آنکه واژه ی "ترور " در مکالمه ای بکار رود این سیستمها بلافاصله شروع به ثبت مشخصات شماره تلفن های دو طرف و ضبط مکالمه میکند . حتی انجام روش مشابه این کار برای رد یابی ایمیلها نیز برای حکومت میسر نیست به دلیلی که در پس می آید .
پنجم : بیش از 98 درصد کاربران اینترنتی در ایران از اکانتهای ایمیل رایگان بر روی سرورهای خارج از ایران که توسط شرکتهای معروفی نظیر گوگل ، یاهو و ... استفاده میکنند . پروتوکول های امنیتی بکار رفته توسط این کمپانی ها بخصوص شرکت گوگل به گونه ایست که هر نوع نشت و درز محتوی ایمیل ها را هنگام ارسال و دریافت تقریبن غیر ممکن میکند . چرا که سرویسهای ایمیل به گونه ایست که اطلاعات محتوی هر پیام از مبدا تبدیل به کدهای اتفاقی و غیر قابل شناسایی شده و در مقصد به حالت اولیه باز میگردد .بنا براین واکشی محتوی اطلاعات در میان راه غیر ممکن است و حتی در صورت واکشی و نشت ، این کدها بی معنی و غیر قابل تشخیص هستند . 
به شما خواننده ی محترم توصیه میشود به ویژه برای اطمینان کامل تر از سرویس دهنده ی جیمیل استفاده کنید که از پروتوکول HTTPS که در فضای سایبری یکی از امن ترین و قابل اطمینان ترین روش های امنیتی است استفاده میکند .
ششم : دزدی اطلاعات و هک کردن ایمیل یک کاربر چیز تازه ای نیست که وزیر یک کشور آن را افتخار دستگاه خود بداند و هیچ تکنولوژی پیش رفته ای هم نمیخواهد . هزاران بد افزار های جاسوسی در محیط اینترنت و بر روی سیستم عاملهای کاربران روزانه قربانی های بسیار میگیرد . البته راههای مقابله با آن هم روشن است و نرم افزارهای امنیتی ، فایروال و آنتی ویروس وآنتی اسپای های بیشماری هم برای مقابله با بدافزارها وجود دارند و فقط کافی است که کاربران اینترنتی برای پیشگیری از دزدیهای اینترنتی و هک شدن ایمیل خود موارد امنیتی را رعایت کنند . ولی عمدتا این بد افزارها به سرقت یوزر و پسووردهای کاربران دست میزنند و استفاده از این روش هم فقط درصورت تحت تعقیب بودن و در نظر داشتن یک یا چند فرد خاص و در صورت عدم رعایت موارد امنیتی و احتیاطی از سوی ایشان قابل اجراست و بی تردید استفاده ی گسترده از آن برای شنود محتوای ایمیلهای همگان غیر ممکن می باشد .
و آخر : همه ی ما میدانیم که حکومت دیکتاتوری ولایی چه آسیب گسترده ای در حوادث سال گذشته از ناحیه انقلاب سایبری و هوشمندانه ی ایران خورده است و جنبش اطلاع رسانی مردم  چگونه پرده ها را از چهره ی کریه و پنهان حکومت پایین کشید . حکومتهای دیکتاتوری از اساس مخالف نشر آگاهی ها و اطلاعات  و پیدایش شبکه های اطلاع رسانی هستند و از این بابت احساس خطر میکنند . کارنامه ی حکومت ایران در تبعید ، زندانی و شکنجه کردن اهالی مطبوعات از یک سو و تحت فشار گذاشتن مطبوعات در عدم انتشار برخی مواضع و مطالب و توقیف و تعطیلی آنها از سوی دیگر به اندازه کافی گواه این مطلب است . یعنی حکومت از یک سو در تلاش است  جلوی انتشار مطبوعات مستقل را بگیرد و از سوی دیگر روزنامه نگاران را تحت فشار میگذارد تا از ریشه تولید خبر و محتوی را دچار خدشه کند . چرا که به هر حال حکومت برای حفظ ظاهر هم که شده و برای درج اخبار و تبلیغات دروغین خود هم که شده باید نمایش مطبوعات به ظاهر آزاد را حفظ کند ولی از طرفی با محتوای آزاد آن مخالف است
به همین ترتیب است استراتژی  حکومت در برخورد با شبکه های اطلاع رسانی سایبری و شبکه های خبر رسانی ایمیل که به حق در خفقان بی سابقه ی حاکم بر خبر رسانی صحیح و در حجمه ی تبلیغاتی فریب کارانه و پر از دروغ حکومت ، نقش انکارناپذیری در جنبش مردمی ایران ایفا کرده و میکند . به این ترتیب که از یک سو حکومت نمیتواند اینترنت و کابردهای آن را نفی کرده و محدود نماید چرا که جدا از نیازهای درونی ، مغایر ژستهای تبلیغاتی او خواهد بود ولی با این وجود به بهانه های مختلف و در بزنگاههای مهم اقدام به کند کردن یا از کار انداختن آن میکند و از سوی دیگر در صدد است تولید کنندگان محتوی بر روی محیط اینترنت را هدف قرارداده و با درست کردن پرونده های قضایی و سیاسی آنها را سرکوب کند . در کنار این دو حکومت تلاش میکند مخاطبین رو به گسترش شبکه های اطلاع رسانی سایبری و اینترنتی را محدود و با ایجاد فضای رعب و وحشت  آنها را از از پیگیری اخبار و اطلاعات منصرف کند

راهکار مقابله با این ترفند نخ نمای حکومتیان نیز آن است که ضمن رعایت تمام موارد امنیتی و احتیاطی لازم ، بر دامنه ی فعالیت های خود در فضای سایبری برای حفظ این برتری راهبردی جنبش مردمی افزوده و تلاش کنیم حال که کودتاگران نقطه ی ضعف خود را اینچنین با انگشت اشارت بر همگان عیان میکنند چشم اسفندیارشان را بیش از پیش نشانه رویم . و آن نقطه ی ضعف همه ی دیکتاتورهاست : آگاهی !

پارسا آریان