۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

میر حسین آخرین ستون باور به رژیم را فرو انداخت و ایران آزاد شد



دیشب همه جا شلوغ بود و فضا فضای درگیری و بی نظمی و نگرانی . میخواستیم وارد محله بشیم ولی توی خونه ی اول کلی نیرو و گارد بود . یه عده اینطرف یه عده اونطرف گیر افتاده بودیم . با میر حسین نشسته بودیم کنار یک ستون بزرگ چوبی و داشتیم با هم راجع به مشکلات زیاد جامعه و راهکارهاش حرف میزدیم . من درد ودل میکردم و از بهم ریختگی اوضاع و فساد و خیانت و خطر جنگ و فقر و فحشا و بی مسئولیتی و کرختی جامعه و ... براش می گفتم . با دقت داشت گوش میداد . بعد یهو یه تبر درآورد و آروم افتاد به جون ستون . ستون سقوط کرد رو سقف خونه و خرابش کرد و آدمای محله که دو طرف خونه بودن به هم رسیدن .همه از هم پذیرایی میکردن و شیرینی پخش میکردن و من دیدم دیگه میر حسین نیست . باورمون نمیشد و خوشحال بودیم ولی بازم همه جا شلوغ و بی نظم بود و من هنوز دلم شور میزد و با همون دلشوره از خواب بیدار شدم .

خرافاتی نیستم . ولی به درستی بعضی از رویاها بنا به تجربه اعتقاد پیدا کردم . بخصوص که سال 87 خوابی دیدم که بعدها به روشنی در وقایع 88 تعبیر شد .
میر حسین ، چکیده و پرورده ی تاریخ یکصد سال اخیر ایرانه و  در این دوران تلخ اسارت هممون و خودش ، تجربه ی بزرگی رو به نفع مردم و آینده ی ایران سپری میکنه و پخته تر و آماده تر در کنار مردم آخرین ستونهای اعتقادی و اعتباری رژیم رو ساقط خواهد کرد . ولی هنوز تا آرامش حقیقی راه طولانی و دشواره و نیاز به خردورزی و صبوری و مسئولیت پذیری هممون داره . فقط باشیرینی پخش کردن در فردای ازادی ناگزیر ایران ، کام ما شیرین نخواهد شد !

۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

آقا ! ما کـِـــــــــش می دهیم ...




آقا ! ما کِـــش می دهیم ؛

تحلیلی از سخنان اخیر خامنه ای در مورد اختلاس

پارسا آریان

مقام عظمی پس از مدتها سکوت دربرابرزلزله ی بزرگترین فساد اقتصادی تاریخ ایران سرانجام ظاهر شد و بار دیگر با گفتارش ثابت کرد که  تکیه کردن بر اصل تحمیق و تحمیرو وقاحت بی اندازه ی خودش و بلاهت مخاطبینش  تنها چاره ی سرپوش گذاشتن  بر ناشایستگی و بی کفایتی اش حتی در مقام یک رهبر دیکتاتور است .
پیشتر گفته بودم که "شارلاتانیسم  "  عرصه ایست که احمدی نژاد از اولین دوره ی ریاستش بر دولت بطور رسمی وارد فرهنگ سیاسی ج.ا کرد . اگرچه مبدع و پیشرو این عرصه ، آیت ا.. خمینی بوده است ولی کاریزمای او در زمان حیاتش و بعدتر خامنه ای با مهارت سیاسی  و تبلیغات همواره نقاب های ج .ا را حفظ کرده بودند .  احمدی نژاد برای نخستین بار بطور علنی از این مرام بعنوان استراتژی اصلی در پیشبرد  سیاستهایش در عرصه ی  داخلی و خارجی بهره برد و بطور کل معادلات اجتماعی ، سیاسی و جنگ قدرت را متحول کرد  . استمرار این استراتژی  رهبر ج .ا را نیز وادار کرده که او هم آشکارا همین مرام را پیشه ی خود گرداند و نقاب را کنار بزند . به گمان من ، آشفتگی حیرت آوری که در عرصه ی حکومت هویدا شده و درگیریهای بی سابقه و بهت آوری که میان اصول گرایان پدید آمده و آشکارا و بدون هیچ ملاحظه ای تمام تار و پود های عقیدتی و بنیادین نظام جمهوری اسلامی را بیش از پیش در برابر چشمان بهت زده ی مردمان میدرد ، نتیجه ی همین استراتژی است که حتی رهبر ایران را وادار میکند به این بازی تن دهد و همچنان بر هزینه های گزاف تداوم حکومتش بیافزاید .

اظهارات اخیر آقای خامنه ای به خوبی بیانگر این موضوع است که او به حدی از استیصال و ناتوانی در اداره ی بحران خود ساخته رسیده که چاره ای بجز پرهیز از ورود مستقیم به عرصه ی دعواها ندارد برای حفظ اندک اعتبار خود در نزد حامیانش ندارد و فقط باید در  نقش یک تبلیغاتچی به  قانع کردن طرفداران سنتی ، ذوب شدگان و توده ی ساده اندیش بپردازد و در این عرصه نیز بدینگونه به استراتژی شارلاتانیزم متوصل میشود :

یک : از اهمیت موضوع می کاهد( هم از حیث تاخیر در پرداختن به موضوع ، دقایق سخنرانی اش در این باره و هم لحن و ادبیات بکار رفته در سخنان  ) .
دو : باز هم منکر بحران میشود و در عین حال به رعایت مصلحت هشدار میدهد .
سه : هیچ اشاره ای به مسئولیت  سران سه قوه و مجریان بعنوان عاملین اصلی بروز چنین فسادهایی نمیکند بلکه با وقاحت میگوید " مسئولین محترم در حال رسیدگی هستند " .
چهار : به جای پرخاش به عاملین ، به مردم هشدار میدهد که موضوع را کش ندهند .
پنج :  خود را مبری از هر مسئولیتی میکند و نقش خود را اینجا که به صلاحش نیست در حد یک رهبری که فقط نصیحت میکند پایین می آورد ، آنجا که میگوید" من  قبلن به مسئولین تذکر داده بودم ولی عمل  نکردند !".

به ویژه در دوسال و نیم اخیر ، با هزینه های سنگین و مکرری که حضور بی سابقه ی مردم و جنبش سبز به حکومت تحمیل کرده و موجب اشتباهات پیاپی رژیم حاکم بر ایران و فرو افتادن پرده ها از عورت نظام شده ، عموم جامعه ی متوسط ایران نسبت به عدم مشروعیت و فساد هرم قدرت و در راس آن رهبر جمهوری اسلامی به قدر کافی آگاه شده و سخنان آقای خامنه ای صرفن برای طرفداران سنتی نظام ، مزدورانش و توده های مظلوم و خفته کابرد دارد ولی بهتر آن است با نکته سنجی از سخنان او و تاکید بر استراتژی " آنچه تو گفتی نکنید آن کنیم "  ضمن "کش دادن " موضوع و طرح پرسشهای اساسی و تعمیم آن به گفتمان قالب  در جامعه ، پیام خود را به "امت پیرو رهبر " نیز رسانیده و بیش از پیش با قلقلک وجدانهای به خواب رفته و خرد پنهان آنان ، بنیانهای دروغین نظام را سست کنیم .
برخی از این پرسشها از این قرارند :

1-    به چه دلیل مقام رهبری که هم داعیه و هم وظیفه ی صیانت از انقلاب و اسلام و سلامت دستگاههای حکومتی را دارند   در سال 1384 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری و حتی پس از آن به پرونده ی اختلاس  300 میلیارد تومانی احمدی نژاد در شهرداری که حتی توسط طیفی از خود اصول گرایان مطرح و به تایید سازمان بازرسی کشور هم رسید رسیدگی نکرده و نسبت به آن هشدارندادند !؟
بر اساس کدام مصلحت نظام و اسلام  بود که بدون محاکمه و پاسخگویی نسبت به آن پرونده صلاحیت احمدی نژاد توسط شورای نگهبان منصوب رهبری تصویب شد و بعدتر هم هرگز این پرونده مطرح نشد ؟!  چرا به پرونده ی گسترده و کلان  فساد "خانه ی فاطمی " توسط رحیمی معاون اول رییس جمهور رسیدگی نشد و در معاملات سیاسی پشت پرده دستور به توقف آن و یا اجازه ی طرح شدنش را ندادند ؟ آیا اساسن بعنوان رهبر انقلاب و مرجع دینی که قدرت مطلق عمل هم  دارد مبارزه با فساد بر عهده ی ایشان نیست ؟ مسئولیت گماردن تخم مرغ دزدها بر مناصب حکومتی و اجرایی و تبدیل شدنشان به شتردزدها با چه کسی است ؟
2-    چطور وقتی استراتژی اصلی احمدی نژاد و یارانش در دو دوره ی انتخابات ریاست جمهوری ، افشای به زعم خودش فسادهای گسترده ی اصلاح طلبان و هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و حتی از تریبون های رسمی تحت امر رهبر اقدام به لجن پراکنی میکرد ایشان نسبت به مصلحت نظام هشدار نداده بلکه چراغ سبز دادند بدون انتشار سند و مدرک ماجرا "کش " پیدا کند ؟  چرا هیچوقت پیگیر وعده های رییس جمهور در افشای مفسدین اقتصادی نشده و دستگاه قضایی تحت امر را موظف به رسیدگی نکردند تا چنانچه آن ادعاها درست بود عزم راسخ نظام در مبارزه با فساد روشن و ثابت شود ؟
3-    چگونه است که ایشان و تشکیلات گسترده ی بیتشان در ریز وکلان امور مملکتی اعمال نفوذ کرده و  بنا به "مصلحت "  حتی گاهی بر خلاف اصول قانون اساسی به موضوعاتی نظیر " طرح اصلاح قانون مطبوعات "  و حتی " عزل و نصب وزیران " ورود کرده و از حکم حکومتی بهره میبرند و آن را وظیفه ی خود تلقی میکنید اما در باره ی این آشفته بازار فساد و کلاه گشادی که سر " امت "  رفته صرفن وظیفه ی خود را نصیحت و تذکر می دانند ؟ چرا در مورد رحیمی که پیش از این پرونده ی اختلاس بزرگترین دزد ایرانی لقب گرفت و با وقاحت تمام رییس جمهور محبوبشان او را بر مسند معاون اولی خود و "ریاست ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی " نشاند حکم حکومتی شما شامل حال نشد ؟

4-    وزیر اطلاعات منصوب ایشان که برای حفظش در دولت حاضر به رویارویی با "رییس جمهور محبوب " خود شدند و بر سر آن هزینه های کلان به عابروی نظام وارد کردند ،  در طول این دو سال و اندی کجا بود و چه میکرد ؟ چطور است که دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و سربازان گمنام امام زمان که مستقیمن تحت امر و حمایت ایشان هستند، توانستند وجود یک دستگاه فکس در منزل یک روزنامه نگار گمنام را هوشمندانه کشف کرده و  به این نتیجه برسند که جاسوس آمریکا و اسراییل است ! ولی در برابر نوک بینی خودشان چنین مفسدینی را در دستگاههای حکومتی شناسایی  نکردند ؟
5-    مقام عظمی توجه نمایند ، این اختلاس توسط "دشمن " رخ نداده و در درون دستگاه دولتی اتفاق افتاده که اتفاقن رییس آن "نظرش به نظرات رهبری بسیار نزدیک است " و " پاک ترین ، پرتلاش ترین و مردمی ترین دولت تاریخ است "  .افشاگریها هم توسط بی بی سی فارسی و دستگاههای تبلیغاتی صهیونیسم در  غرب انجام نشده و برعکس توسط اصولگرایان به شدت ذوب شده در ولایت رخ میدهد . ایشان مردم خود را برای مخالفت با این دولت "میکروب " نامیدند و نزدیک ترین یارانشان را "بی بصیرت " خطاب کردند . رهبران مخالفان این دولت را که بارها نسبت به همین گستردگی فساد هشدار دادند " فریب خوردگان دشمن " و " بی بصیرت " و " طلحه و زبیر " نامیدند . وقت آن است که پاسخ دهند ایشان که خود را با علی مقایسه میکنند و ادامه ی خط امامت و ولایت معصوم هستند  و به امام زمان و از آن طریق به بارگاه حق متصل هستند ، چطور است که آن قدر بصیرت نداشتند  این فسادهای گسترده  در دستگاههای مستقیمن تحت ولایت خود که این روزها یکی پس از دیگری افشا میشود  را مانع شوند ؟  چطوراست که متهمین اصلی این اختلاس کسانی هستند که در نشست های متعدد "میثاق با رهبری " در صف های اول مینشستند ، چفیه می بستند ، در دستگاههای مهمی چون شورای نگهبان مناصب خطیر داشتند و حتی صلاحیت یا عدم صلاحیت دیگران را بررسی میکردند ؟ خود را پیرو و مرید شما می دانستند و از اساس در دستگاه شما تربیت و پرورده شدند . آیا نتیجه و محصول  آموزشها و رهنمودهای اسلام ناب محمدی و دستگاه حکومت اسلامی که ایشان رهبر راستین آن هستند چنین افرادی است ؟

6-    وقتی در خیابانهای ایران ، جوانان بی گناه به خاک و خون غلطیند پرسیدیم آیا مقام فرماندهی کل قوا مسئولیت  پاسخگویی به تمامی گلوله های شلیک شده در خیابانهای شهر را  ندارد ؟  به همان ثیاق اکنون میپرسم مگر شما طبق قانون اساسی اختیار مطلق و همزمان مسئولیت در قبال سه قوه را ندارید ؟ آیا جز این است که با وجود این همه دستگاههای پرهزینه و عریض و طویل تحت فرماندهی شما ، مسئولیت ضعف ها ، خطاهای سهوی و عمدی ، مستقیم یا غیر مستقیم به شما مربوط است و شما موظف هستید در پیشگاه ملت پاسخگو باشید ؟ چطور است که در چنین مورد مهمی برای مردم شما به صرف نصیحت کردن بسنده کرده و از همه بدتر آنکه مسئولینی که این فساد در دستگاههای آنان رخ داده را "محترم و کوشا " خطاب میکنید و حل این مشکل را نیز که توسط خودشان پیش آمده به خودشان واگذار میکنید ! و از آنسو به مردمتان هشدار میدهید که جنجال به پا نکنند ؟ یعنی "امت " شما وقتی دزدی به اموالشان می زند حتی حق ندارند فریاد برآورند که "آی دزد ! " ؟

7-    بهتر است مقام عظمی توضیح دهند چه کسی سلامت سازمان ها و مسئولین پیگیری کننده این اختلاس و صدها مورد فسادهای کلان دیگر را تضمین میکند ؟ بر چه اساس مردم باید به آنها اعتماد کنند ؟  چطور میشود اعتماد کرد همچون روال گذشته ( پرونده ی احمدی نژاد در شهردادری و پرونده رحیمی در بیمه ) برای گمراهی مردم خاک در چشمانشان نپاشند و یا منافعشان فدای زدو بندهای "مصلحت آمیز " نظام نشود ؟
وقتی روزنامه ی تحت امر مستقیم شما (کیهان )  به استناد رییس جمهور محبوبتان میلیاردها تومان به خزانه بدهکار است ، نماینده ی ولایی مجلس مدرکش را با سفر با 7 بچه به بلاد کفر  از جیب ملت گرفته و به استناد مدارک منتشر شده توسط دیگر ذوب شدگان ولایت بدون لیسانس دکترا گرفته و آن هم از نوع معادل (مشت نمونه ی خروار برای دیگر نمایندگان ) ، رییس جمهور محبوب و نزدیک به شما به استناد گزارشهای همین مجلس ولایت مدار میلیاردها دلار تخلف داشته ، با پول ملت با فک و فامیل به سفر می رود ، جواب کسری صندوق ذخیره ارزی و صندوق توسعه ی ملی یعنی بزرگترین خزانه های مملکت را نمی دهد ، رییس قوه ی قضا بر خلاف نص صریح قانون اساسی بدون داشتن صلاحیت های مصرح توسط خود شما منصوب میشود و فساد در این دستگاه حکایتش شده مثل گندیده شدن نمک ، بفرمایید مردم چطور اعتماد کنند که حقوق از دست رفته اشان در میلیاردها دلار تخلف های صورت گرفته در این اختلاس و دیگر فسادها  توسط همین سه قوه و همین افراد اعاده خواهد شد ؟  که شما به مردم نصیحت میکنید " بگذارید مسئولین محترم کارشان را انجام دهند ! " ؟  آیا فکر نمیکنید آنها کارشان را انجام داده اند و بجز گسترش فساد کاری از آنها ساخته نیست و شما متهم اصلی این آشفتگی هستید و باید به جای نصیحت به پیشگاه مردم پاسخ دهید ؟

8-    رهبر نظام فرموده اند " کش دادن موضوع به مصلحت نیست !"  . ایشان تقریبن در هر موضوعی از مصلحت نظام یاد میکنند . باید بطور صریح توضیح دهند منظورشان از مصلحت چیست ؟ مصلحت چه کسی یا کسانی یا مصلحت چه چیزی ؟ چرا پرسشهای مکرر مردم و روزنامه ها در خصوص حقوق از دست رفته شان مصلحت نیست ؟  آیا منظورشان  مصلحت نظام است ؟ اگر اینطور است رهبری توضیح دهند آیا حمایت از احمدی نژاد در بر کرسی نشاندنش مصلحت نظام بود ؟ آیا سرکوب مردم برای رییس دولتی که می بینیم چه فضاحتی به بار آورده و می آورد و خونین کردن عبای نظام با خون جوانان میهن مصلحت نظام بود ؟ آیا وارد کردن سپاه در تمام عرصه های مدیریتی ، سیاسی ، اقتصادی و امنیتی مملکت بر خلاف نص همین قانون اساسی  مصلحت نظام بود ؟ آیا زندانی کردن روزنامه نگاران ، وکلا ، فعالین سیاسی و .... وآزاد کردن جاسوسهای انگلیسی و آمریکایی (به ادعای خودشان ) مصلحت نظام است ؟ آیا گروگان کشی از آمریکا و انگلیس و فرانسه  و بعد هم باجگیری ، فروختن کل اقتصاد و تولید ایران به چین و روسیه ، حمایت از دولت جلاد سوریه و ... همگی مصلحت نظام هستند ؟
بر فرض که پاسخ ایشان به این پرسشها آری است که هست  ، پرسش دیگری مطرح میشود و آن اینکه براین اساس ایا  تعریف شما از محتوای نظام در برگیرنده ی ایران نیز هست یا خیر ؟ چرا که اینها که گفته شد به اثبات زمان و اذعان همه بر مصلحت ایران نبوده است . پس تعریف شما از منافع نظام شامل منافع ایران نمیشود و طبعن شامل ایرانیان نیز نمیشود . بر این اساس آیا تعریف شما از مصلحت نظام منحصر به اسلام و اصل ولایت فقیه و شخص ولی فقیه میشود ؟ توضیح دهید که چطور پرسشگری مردم در مورد حقوق مالی و معنویشان در تضاد با مصلحت نظام و اصل ولایت فقیه است ؟ بجز این است که بر این اساس اذعان میکنید شخص شما مسئول اول این دزدیها هستید و پرسشگری و جنجال در مورد آن به مصلحتتان نیست ؟
9-    بر فرض که مقام عظمی به راستی مخالف فساد هستند و به جد قصد دارند تا ریشه های فساد را بخشکانند ، در این صورت چرا بیش از بیست سال است هیچ گزارشی ، تاکید میکنم هیچ گزارشی از بنیاد های کلان و ثروتمند اقصادی زیر نظرشان (بنیاد مستضعفان ، بنیاد 15 خرداد ، بنیاد شهید ، قرارگاه خاتم الانبیا که فقط همین چهار مورد بیش از سیصد  شرکت بزرگ زیر نظر داشته و بیش از یکصد میلیارد دلار قراردادهای اجرایی کلان کشور را در اختیار دارند  و ده ها موسسه ی دیگر که به استناد سخنان خاتمی در زمان ریاست جمهوری اش  ثروت این بنیادها با کل داراییهای دولت برابری میکند ) منتشر نشده ؟ چرا شما اجازه ی هیچگونه ممیزی و حتی تحقیق و تفحص توسط مجلس را هم  تا کنون نداده اید ؟  چرا درآمدها و هزینه کردهای این دستگاهها را حتی به طور سوری هم که شده منتشر نمیکنید ؟ چرا بیشتر موسسات اقتصادی زیر نظر شما حتی به دولت مالیات هم پرداخت نمی کنند ؟
آیا شما به این اصل عقلی ساده قایل نیستید که عدم شفافیت بدون تردید باعث  بروز فساد گسترده میشود ؟  چرا مبارزه با فساد را از دستگاههای تحت امر مستقیم خود آغاز نمی کنید ؟

10-   مقام رهبری توضیح دهند چطور ما به نظام و رهبرمان اعتماد کنیم که ما را از مسیر پر مخاطره ی این دنیا به سعادت دنیوی و اخروی رهنمون کند ، حافظ جان و مال  و دین و فرزندانمان باشد  و خلاصه ما را به کمال و تعالی برساند ، وقتی حتی بیخ گوش خودش را هم نمیتواند کنترل کند ، در طول به قول خودشان دوسال و اندی یک جریان فتنه ، یک جریان انحرافی و حالا هم یک جریان گسترده ی فساد سر بر می آورد . هیچ کس از مسئولین ولایت مدار هم به رهنمودهایش گوش نمیکند ، مثل مبصر کلاس دایم مجبور است مراقب  ذوب شدگان  باشد که به جان هم نپرند و حرفهای مگو بر زبان نیآید . مخالفان میلیونی عکس آقا را در خیابان  آتش می زنند و طرفداران میلیونر از سر و کول هم بالا میروند . بی سامانی و آشفتگی همه ی ارکان حکومت راگرفته . با وجود این احوالات که خودشان و البته امتشان بهتر میدانند و لمس میکنند ، بفرمایند چرا ما باید اعتماد کنیم و بر اساس کدام شایستگی  ، نخبگی ، درایت ، سلامت و ذکاوت ،   افتخار کنیم که ایشان رهبرمان باشند ؟ آقا توضیح دهند اگر فقط برای یک هفته سپاه پاسداران و نهادهای مسلح امنیتی  ایران به حال تعلیق درآید و یا معجزه ای بشود و به فرمان امامشان در کار حکومت و سیاست و اقتصاد دخالت نکنند ، آیا به گمانشان "امت " چیزی به اسم جمهوری اسلامی ، ولایت مطلقه ی فقیه ، آقای خامنه ای  باقی خواهد  گذاشت ؟

در پایان باز هم تاکید میکنم اینها پرسشهایی است که اگرچه پاسخشان بدیهی به نظر برسد  اما به گمان من باید آنقدر تکرار شود تا به گفتمان و پرسشهای قالب وجدانهای جامعه تبدیل شوند تا پیش از آنکه دیرتر شود برای ما ایرانیان این پندار نهادینه گردد که اگر هم به سیاست دلبند نیستیم  دست کم برای نجات جان و مال و حتی ناموسمان که دیگر در روز روشن و علنی به غارت میرود به هیچکس و هیچ چیز  نباید دل ببندیم  مگر همت عالی و مسئولیت پذیری فردی و ملی  خویش برای پس گرفتن سرنوشتمان از دستان آلوده و خونین حاکمیت فاسد .