از اول دسامبر ، هفته ی
جهانی مبارزه با ایدز آغاز شده و فرصتی برای توجه عمومی به این بلای انسانی در
سرتاسر جهان پدید آورده است .
ایدز کابوسی است که در میان ده
ها بحران دیگر که این روزها بر وطن می رود ، خواب همه ی میهن دوستان را بیش
از پیش آشفته می کند .
جمعیت جوان ، "بمب جنسی " ، اعتیاد روز افزون ( روشهای تزریقی ) و به تازگی موج استفاده از داروهای روان گردان ( که باعث رفتار های پر خطر و لجام گسیخته ی جنسی میشود ) عوامل اصلی شیوع ایدز در ایران هستند که فعالین این عرصه و حتی مسئولین دولتی از آن به عنوان خطر "انفجار ایدز " هشدار داده اند .
جمعیت جوان ، "بمب جنسی " ، اعتیاد روز افزون ( روشهای تزریقی ) و به تازگی موج استفاده از داروهای روان گردان ( که باعث رفتار های پر خطر و لجام گسیخته ی جنسی میشود ) عوامل اصلی شیوع ایدز در ایران هستند که فعالین این عرصه و حتی مسئولین دولتی از آن به عنوان خطر "انفجار ایدز " هشدار داده اند .
از آنجا که "آگاهی
" و " مراقبت " جدی ترین و مهمترین راه مبارزه با این دیو ویرانگر جوامع انسانی است
؛ هدف این گفتار آگاهی رسانی اجمالی ( اگرچه هرچه کردم از این خلاصه تر نشد !) است
از وضعیت ایدز در ایران و اقدامات انجام شده و انجام شدنی . داده هایی که ارایه میشود جمع بندی بی طرفانه و
خلاصه ای از نظر متخصصین این حوزه است که پیشترو بخصوص همین روزها در منابع مختلف منتشر شده است .
اول ؛ سخن
آخر (( تلخ ولی حقیقی ))
جامعه ی ایران دچار بحرانهای
متعددی است که زنجیروار به هم پیوند می خورند و اگر حل و فصل نشوند هرچه پیشتر می رویم نیروی ویرانگری این بحرانهای بهم متصل رو به فزونی
میگزارد . ایدز در ایران به گفته ی کارشناسان و پزشکان دلسوز و گاهی حتی خود
مسئولین حکومتی ، می رود که منجر به فاجعه ای فراگیر و گسترده در کشور شود که بی
تردید خسارتهای آن تا نسلها جان و مال و روح
اجتماع ایران را به تباهی می کشاند . جامعه یی جوان داریم که از یک سو می
بایست در مدار تولید علم و آگاهی و ثروت
قرار بگیرد و سرمایه ی اصلی توسعه ی پایدار باشد ولی افسوس که از سوی دیگر این جامعه در این
سالها دچار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و هویتی گوناگون است و برعکس میتواند آن را به عامل تهدید ، افول یا حتی سقوط ایران مبدل کند. یکی از مهمترین تهدیدهای برخواسته از این جامعه ی جوان بحران
زده ، آمادگی آن برای تبدیل شدن به جمعیت
پرخطر برای ویروس (اچ آی وی) ایدز است . بحرانهایی نظیر بحران جنسی ، اعتیاد و
مصرف مواد روان گردان و شیمیایی ، زاییده
ی بحرانهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کلان تر و محصول سیاستهای غلط حاکمیت و
توسعه نیافتگی است ولی بطور مستقیم و فزاینده ای زمینه ی گسترش انفجاری بیماری ایدز
را در ایران فراهم کرده اند .
آری این هشدار تلخ ، جدی است و راهی بهتر از آگاهی و پیشگیری وجود ندارد . قدم اول برای
مبارزه ی عمومی ، اذعان و پذیرش بحران و
گام دوم بسط آگاهی و آموزش برای پیشگیری و فراگیرشدن فرهنگ مراقبت است . قربانی این فاجعه ، میتواند
هریک از ما و نزدیکانمان باشد پس این مسئولیت
تک تک ماست نه فقط حکومت و دولت !
ایدز از سال 65 در ایران
شناسایی ، و شروع و شیوع آغازین آن از زندانها رصد شد . یکی از مشکلات اصلی ، فرهنگ
غلط پرهیز از پذیرفتن و اذعان به بیماری و ترس از انجام آزمایشات یا افشای ابتلا
است که مبتلایان را بطور ناشناخته رها و عامل انتقال بیشتر کرده و می کند . ولی شیوه
ی اصلی شیوع در ایران از ابتدا تاکنون از راه اعتیاد تزریقی بوده است ؛ اگرچه در
سالهای اخیر بطور فزاینده ، شیب نمودار
شیوع ازراه "ارتباط جنسی" تند تر شده و نگرانی اصلی از تشدید افسار
گسیخته ی بحران از همینجا ناشی می شود . جامعه
ی پرخطر در ایران زیرگروههای معتادان ، تن فروشان ، مصرف کنندگان روان گردانهای
جدید و شیمیایی نظیر شیشه هستند . روان گردانها قدرت جنسی فرد را افزایش میدهند و از سوی دیگر
تعادل و کنترل او را بر رفتار خود به حداقل می رسانند که خود باعث بروز رفتارهای
پر خطر و افسار گسیخته ی جنسی با شریکهای جنسی متعدد میشود . بدبختانه گزارش ها از
الگوی مصرف بالای این مواد در جامعه ی جوان ایران حکایت میکند که در کنار بحران
جنسی موجود ، به نگرانی اصلی مسئولین کنترل بیماری تبدیل شده است . انتقال از راه
جنین (مادر به نوزاد ) هم بواسطه ی مادران مبتلا وجود دارد که سهم بالایی ازمیزان
ابتلا ندارد و با برنامه های موجود قابل کنترل
است .
گزارشهای منتشر شده می گویند
در حال حاضر اپیدمی در زیرگروههای پرخطر
ایران به مرحله ی "متمرکز" رسیده ( بالای 5 درصد از جامعه ی پرخطر ) و
بیم آن می رود تا با افزایش شتاب انتقال ویروس و با توجه به زمینه های موجود و
پیشگفته ، زمینه برای ورود اپیدمی به فاز "فراگیر"
فراهم شود ( به بالای یک درصد از کل جامعه
برسد ) .
برنامه های
دولتی ، موفقیتها و کمبودها
اگرچه خطاها و ضعفهای حاکمیت
در پدید آوردن بحران های اجتماعی سبب ساز زمینه های گسترش اعتیاد و ایدز بوده و
هست ولی خبر خوب این است که به همت
مسئولین بهداشتی و جامعه ی پزشکان و کارشناسان فعال و دلسوز ، ایران یکی از
کشورهای موفق در حوزه ی برنامه های مبارزه با ایدز است . هم "برنامه ی
استراتژیک جامع " طراحی شده و به دقت و گام به گام پیاده سازی میشود و هم "
کمیته ی پایش و ارزیابی " تشکیل شده که صحت عملکرد و بازخورد اجرای برنامه ها
را کنترل می کند . اگرچه کاستی ها هنوز فراوان
است و موانع فرهنگی و تابوهای مذهبی از یک سو و کم کاریهای دولت و بی تفاوتی رسانه
ی ملی در عرصه ی برنامه های مدون آموزش و تعمیم فرهنگ پیشگیری و مراقبت سبب شده سرعت و نیروی فعالین مبارزه با ایدز عقب
تر از سرعت و نیروی بحران رشد ایدز باشد و
از همین روست که فغان دردمندانه ی فعالانی که از عمق خطر فاجعه آگاهند درمی آید و حتی وزیر را وادار به اذعان و هشدار به "خطر
فاجعه ی انفجار ایدز " می کنند .
در ایران از سال 71 برنامه
های مدون در زمینه ی ردیابی و مبارزه با ایدز در سطح وزارت بهداشت شکل گرفت و بعدتر با همکاری اداره ی ایدز سازمان
ملل (UNAIDS)
ایران به برنامه های جهانی مبارزه با ایدز پیوند خورد . در حال حاضر نیز برنامه ی
استراتژیک و جامعی که از سال 89 تا 94 را برنامه ریزی کرده ، در حال اجراست . این برنامه تمام ارگانها از
بهزیستی و زندانها گرفته تا آموزش و پرورش و وزارت رفاه و صدا وسیما را موظف به
همکاری کرده است . در کنار آن "کمیته ی پایش و ارزیابی " تشکیل شده که
از یک سو میزان شیوع را رصد می کند و از سوی دیگر بازخوردها و موفقیت اجرای برنامه
ها را در سراسر کشور کنترل و تضمین می کند .
با اجرای این برنامه ها وزارت بهداشت موفق شد
عامل اصلی شیوع یعنی تزریق معتادان را کنترل و شیب آن را کاهنده کند . اما همین
برنامه ها حاکی از آنند که از سال 2001 در مدت ده سال سهم عامل رفتار جنسی در گسترش ایدز از 11 درصد
به 21 درصد افزایش یافته ! میزان زنان مبتلا هم دوبرابر شده که خود می تواند نه تنها باعث مبتلا شدن مردان و
زنان بیشتر شود بلکه سهم ابتلا از طریق انتقال به جنین را هم افزایش خواهد داد . همین
که وزرات بهداشت آمار را به کنترل خود درآورده گام مهمی است . اما کارهای مهمتری
هم انجام شده که اگر با همکاری مردم و سازمانها همراه شود بدون شک قدرت مهار را
افزایش داده و طرحها را برای لجام زدن به ایدز در ایران موفق خواهد کرد .
خدماتی که همه باید بدانند
اول در معالجه :
در ایران درمان بیماری ایدز رایگان است . کسانی
که در مراکز بهداشتی مبتلا تشخیص داده میشوند و یا خود مراجعه و اذعان میکنند تحت پوشش
درمان رایگان و برنامه های پیش گیری از انتقال قرار میگیرند . این گام مهمی است تا
شیوع بیماری به کنترل درآید . این افراد آموزشهای لازم برای زندگی در جامعه می
بینند و سلامت خانواده و روابطشان رصد
میشود تا به انتقال دهنده تبدیل نشوند .
مراکز مشاوره و خدمات رایگان :
این مراکز مشاوره در تمام شهرستانها و حتی
زندانها دایر شده اند . آزمایش برای تشخیص ابتلا به اچ آی وی توسط این مراکز بطور رایگان
برای داوطلبان انجام میشود . به معتادین
سرنگ و سوزن رایگان تحویل میشود و با تحویل داروی خوراکی متادون در تغییر الگوی
اعتیاد آنان (از تزریق پرخطر به خوراکی و در نهایت ترک ) تلاش میشود . به افراد
مبتلا خدمات پایش و مانیتورینگ و درمان و به خانواده هایشان مشاوره و آموزش و
نگهداری های حین بارداری ، همگی به رایگان داده می شود . توزیع کاندوم رایگان و آموزش افراد دیگری که مستعد و پرخطرهستند نیز از این دست اقدامات است .
علاوه بر این مراکز دهها مرکز دیگر بعنوان
پایگاههای مشاوره و مراکزی ویژهی معتادان راه اندازی شده که بجز خدمات درمان سایر
خدمات را به متقاضیان ارایه می کنند و حتی لوازم حمام و بهداشت معتادین هم فراهم
شده است . وجود این مراکز و ارایه ی این دست خدمات باعث میشود مبتلایان ، معتادان
و افراد پر خطر جذب شده و تحت کنترل درآیند که خود منجر به دقیق تر شدن آمارها از
یک سو و پیشگیری خطرات انتقال بیماری از آنها از سوی دیگر میشود .
شماره تلفن های این مراکز و خطوط هات لاین پیش
بینی شده برای این منظور از طریق 118 در اختیار عموم قرار گرفته و هر کسی (نه
لزومن معتادین ) میتواند با اعتماد کامل خدمات مورد درخواست یا پرسشهای خود را با
این مراکز در میان بگذارد .
این اقدامات مثبت تا بدانجا پیش رفته که حتی
مراکزی مشابه ، ویژه زنان آسیب پذیر و مستعد انتقال بیماری ایجاد شده و در حال
گسترش است . کار این مراکز جلب اعتماد و ارایه ی همه نوع خدمات مشاوره ای ، پیشگیری
و درمانی رایگان به زنان تن فروش و یا معتاد یا آسیب پذیر
(که بیشتر آنها از لایه های فرودست جامعه نیز هستند ) توسط بانوان بهیار و آموزش
دیده است . این اقدام که هماهنگ با بخش
مهمی از تمام برنامه های مبارزه با ایدز
در دیگر کشورها است ، با وجود جامعه ی مذهبی و حاکمیت دینی که به کلی منکر فساد و فحشا در جامعه است (و یا
دست کم تابوها مانع اذعان به آن می شود ) ، اقدامی دشوار و صدالبته قابل تقدیر است
که باید به گسترش آن برای کنترل و مهار بیماری ایدز امیدوار بود . هر چه این اقدامات
و خدمات گسترده تر شود سهم آمار ناشناخته کمتر و برآوردها و پایش ها دقیق تر شده و
برنامه های بهتری برای کنترل و مهار ایدز قابل طرح و اجراست .
آموزش و آگاهی ؛ بهترین استراتژی برای مهار بحران
با وجود همه ی نکات مثبت که بر شمردیم ، کارشناسان
و پزشکان مطلع معتقدند ، چنانچه مراقبت و مبارزه با گسترش ایدز به عرصه ی فرهنگ
عمومی کشانده نشده و به بخشی از رفتار بهداشتی جامعه تبدیل نشود ، این اقدامات به
تنهایی قادر به مهار اپیدمی رو به گسترش ایدز نخواهد بود.
هنوز با وجود تلاشها ، بدبختانه آموزش و پرورش و
رسانه های (به ظاهر ) ملی به عنوان
مهمترین ارکانی که می توانند با برنامه های مدون و مداوم ، فرهنگ پیشگیری و مراقبت
را در جامعه نهادینه کنند هنوز وارد میدان نشده اند . برنامه های تبلیغاتی مناسب ، جذاب و آموزنده برای لایه های سنی و
طبقات اجتماعی مختلف بیش از هرچیزی دیگری میتواند از جامعه در برابر ایدز محافظت
کند .
با وجود سایتهای اطلاع رسانی محدود و متعدد ،
هنوز پورتال جامعی توسط مسئولان وزارت بهداشت بر روی اینترنت در اختیار عموم قرار
نگرفته و بیشتر
مردم از وجود مراکز مشاوره و خدمات وزارت بهداشت
و نحوه ی دسترسی به آن ها آگاهی ندارند .
با وجود مهربانی ها و خدماتی که توسط مراکز
وزارت بهداشت به مبتلایان ارایه میشود ، هنوز بیماران ایدز در جامعه "آدم بد
ها " شناخته میشوند و زندگی عادی برایشان دشوار است و فرهنگ پذیرش آنها در
جامعه نهادینه نشده و این مانع مهمی در مراجعه ی آنها به مراکز و پیگیری و پیشگیری
از انتقال است .
هنوز هم اعتیاد و فحشا زیر پوست شهرها و حاشیه
ها و بیشتر از همه در قشر محروم و فرودست ( که دسترسی کمتر به منابع آموزشی و
فرهنگی و اطلاع رسانی سنتی و اینترنتی دارند ) ریشه می دواند و قربانی میگیرد .
اگر نمیشود به پیل هم سرچشمه ی این بحرانهای دردناک را بست ، آگاهی رسانی و آموزش
این اقشارهم بدون دخالت نظام آموزشی و
رسانه های عمومی دشوار و گاهی ناممکن است .
بیش و پیش از هرچیز ، گام نخست نظام آموزش کشور و رسانه های عمومی ، میتواند "هشدار" نسبت به بحران و جلب توجه عموم به مسئله باشد تا
خانواده ها را به موضوع به قدری که شایسته است حساس و هوشیار کند و سپس آگاهی
رسانی از روشهای پیشگیری و مراقبت ، بسط فرهنگ پذیرش بیماران ایدز در جامعه و آموزش
روشهای زندگی بی خطر با آنها ؛ و در نهایت
گسترش و معرفی پایگاههای مشاوره و خدمات
پیشگیری یا درمان در سطح عمومی .
اما به نظر می آید نخست این سران نظام و مسئولین
کشورهستند که باید تابوها و تعارف ها را
در ذهن خود بشکنند . جامعه ی مظلوم به قدر کافی هزینه ی سهل انگاری ها و تئوری های
پر تناقض حکومتی و تجربت آموزیهای مملکت داری آقایان را داده است و کار بدینجا
رسیده . علما و فقهای حاکم یا دست اندر کار هم بهتر است دست کم در این مورد عبا از سر قبح این فاجعه ی خطیر و کارشناسان
و خبرگان آن برکشند و دست باکفایت متخصصان دلسوز و کاربلد را برای اعمال برنامه
های موفق مهار ایدز که در دیگر کشورهای جهان تجربه شده است ( و با فرهنگ ایرانیان
نیز قابل بومی سازی است ) باز بگذارند و دست کم برای حفظ آبروی اسلام و البته
خودشان هم که شده بودجه و امکانات حداکثری را برایشان فراهم آورند . جامعه ی
اسلامی مبتلا به ایدز هیچ افتخاری برای حاکمین و متولیان آن نخواهد داشت بلکه می
شود با دست برداشتن از انکارهای کذب واقعیت های محض ، در جامعه ی مبتلا به آفت های
اخلاقی و فرهنگی ( و به ظاهر دینی ) و برداشتن موانع مذهبی-عقیدتی و پذیرفتن
راهکارهای علمی و میدان دادن به برنامه های احیاگر و نشاط بخش جامعه ی جوان ، برای
شریعت مبین و حکومت منسوبش قدری از آب رفته را به جو بازگردانند .
کمک به مبارزه با فاجعه ی فراگیر شونده ی ایدز اما
تنها وظیفه ی حکومت نیست وهر یک از ما خود می توانیم در نقش یک رسانه باشیم . به
ویژه که جامعه ی جوان کشور بعنوان مهمترین جامعه ی مورد تهدید ایدز ، در فضای سایبری و دنیای مجازی
حضور فعال دارد و یا به نوعی از گردش داده ها در آن متاثر است . با یا بدون ورود
امکانات دولتی و رسانه های پر مخاطب به این عرصه ، ما خود می توانیم از شبکه های مجازی
و امکانات فن آوری بعنوان ابزاری موثر در گسترش هشدارها و فرهنگ پیشگیری و مراقبت بیشترین
اثرممکن را بگذاریم . اگر آگاهی رسانی های
ما حتی یک نفر را از خطر ابتلا نجات دهد ، بدون شک از شیوع آن به افراد بیشتری هم جلوگیری کرده ایم
. شگفت آنکه رابطه ی آگاهی و ایدز از یک جهت شبیه است . رشد آگاهی هم مانند رشد ایدز
تزایدی و تصاعدی است . اما آن کجا و این
کجا ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر