۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

گزارش 25 بهمن ، سیل سبز در رگهای آزادی

سلام

به رسم وظیفه ، همونطور که دعوت میکنیم شما رو به شرکت در حرکتهای جمعی ، گزارشی هم از مشاهدات خودم در مورد راهپیمایی سکوت 25 بهمن تقدیم می کنم :


اول این رو بگم که من واقعن خوشحالم . واقع بینانه میگم ، تجمع دیروز دوباره جنبش رو بیدار و چهره ی شهر رو سبز کرد ، درست مثل بعضی روزهای  سال 88 . در سال 88 هم به خصوص حد فاصل نماز جمعه ی هاشمی و روز 13 آبان و عاشورا ، تجمعات زیادی بود که با حضور پررنگ مردم برگزار شد و به شعار و یا درگیری نرسید . ولی تمام چهره ی شهر امنیتی بود و جمعیت خیلی زیادی تو خیابونها نیروهای امنیتی رو کلافه و سردرگم می کرد .
دیروز هم همینطور بود ، مثل 16 آذر 88 و یا روز مراسم تحلیف ا.ن .
جمعیت واقعن زیاد بود . نمی تونم آماری رو همینطوری بگم . ولی تصور کنید که یک طرف پیاده روی سراسر خیابون انقلاب بطور کامل مملو از جمعیت بود . پیاده روی مقابل هم به خصوص حد فاصل چهارراه کالج تا میدون انقلاب جمعیت زیاد بود .
خیلی ها هم با ماشین اومده بودن و طرح ترافیک سبز واقعن بطور کامل اجراشد . خیابون انقلاب که بطور کامل قفل شده بود به خصوص تا چهارراه ولی عصر . . مسیر های منتهی به خیابون انقلاب هم ترافیک سنگین داشت و قفل شده بود .
نیروهای امنیتی نبش تمام چهارراهها مستقر شده بودند . هم لباس فرمی ها و هم لباس شخصی ها . اتوبوسهایی رو که پر از نیروهای امنیتی بود هر چندصدمتر توی خیابون مستقر کرده بودند تا در صورت لزوم وارد عمل شن . جلوی دانشگاه تهران بطور کامل بسته شده بود و نیروهای بسیجی و گردان عاشورا مستقر بودن . باید نگاههای تحقیر آمیز و خنده
های مضحک مردم به اونا و دودوی فرار نگاههای این برادران عرزشی رو می دید .  

نکته ی دیگه ، حضور سنگین جمعیت توی ایستگاههای اتوبوس و داخل اتوبوس ها بود .بدون اغراق توی همه ی ایستگاههای اتوبوس سه برابر ظرفیت همیشگی آدم وایساده بود و بیشتر جمعیت به خصوص به خاطر سردی هوا داخل اتوبوسها سوار میشدن و ایستگاههای بعدی پیاده میشدن . اتوبوسها توی خیلی از ایستگاهها اجازه ی توقف نداشتن . راه پیمایی اتوبوسی هم طبق برنامه انجام شد.
اما مهمترین نکته ، آشنایی نگاهها و حضور شاد و پر خنده ی مردم در کنار هم بود . همه می دونستن چه خبره و با جک و متلک و خنده و شوخی کنار هم قدم می زدن . همه خوشحال بودن . هوا سرد بود و صورتها و نوک بینی ها از سرما قرمز شده بود . ولی دلا گرم بود و انرژی عجیبی رو میون جمعیت حس میکردی . من از هرکس پرسیدم همین حس رو تجربه کرده بود . به تقاطع ها که می رسیدن ، همه عمدن پشت چراغ عابر وای میستادن تا جمعیت زیاد بشه . یهو یه توده ی بزرگ از جمعیت دو سر تقاطع وصال منتظر میشدن چراغ سبز شه یا ماشینا رد شن .امنیتی ها کلافه میشدن و هشدار میدادن که زود رد شین . و همه با خنده به رعایت قانون و رد نشدن از چراغ قرمز اشاره میکردن ..

از ساعت شش و نیم به بعد از جمعیت پیاده رو ها کم شد و لی هنوز شلوغی و غیر عادی بودن وضع کاملن روشن بود . ترافیک اما تا ساعت 8 و نیم هم ادامه داشت . ترافیک به تمام خیابونها و اتوبانهای تهران کشید و تا ساعت 9 و نیم شب ترافیک سنگین تو تمام اتوبانها و خیابونها برقرار بود .من خودم ساعت 8 تا 9 توی ترافیک بودم ولی دوستان توی چند تا محله بهم گفتن ، صدای سوت و سرو صدا رو حدود ساعتهای 8 ونیم شنیدن . توی مرکز شهر صدای شعار هم زیاد بوده .
دوستانم و بعضی از سایتها خبر میدن که تعدادی هم دستگیر شدن . من ون های زیادی رو دیدم که حاشیه ی خیابون پارک بود ولی شخصن خودم دستگیر شدن کسی رو ندیدم .

از ایمیلهایی هم که اعضای گروه برام فرستادن بجز یک مورد خبر درگیری و دستگیری دریافت نکردم . بجز یک مورد که دوست عزیزی با کمال تاسف خبر از انتقال 17 نفر از جمله مجید عابدین زاده (از شکنجه شدگان کهریزک ) به زندان اوین دادند .


بعضی از سایتهای سبز خبر دستگیری ها رو تایید کردند . ولی من با توجه به تجربه های قبلی وفضای دیروز خیلی امیدوارم که بیشترشون خیلی زود بعد از یک سوال و جواب مختصر یا در نهایت یکی دوشب بازداشت به لطف خدا آزاد بشن . برای همشون حفاظ و پناه الهی رو آرزو می کنم .


دیروز احساس می کردم حکومت اصلن دلش نمی خواست که کار به درگیری برسه . این هم یک موفقیت و پیشرفت بود . بر خلاف روال قبل هیچ کاری نمی کردن مردم تحریک بشن تا کار به حتی جنگ و گریز های مقطعی و سرو صدا و سوت و جیغ مردم برسه . هرچند در چندین مقطع تو ایستگاههای اتوبوس و یک بار هم سر وصال و یک بار هم سر چهارراه ولی عصر این اتفاق افتاد و شعار های پراکنده ای هم داده شد . ولی در مجموع اونها هم دنبال آرام برگزار شدن و مدارا بودن . تو این وضعیت منطفه و بخصوص سوریه معلوم بود دلشون نمیخواست که یک خبر درگیری از ایران بطور چشمگیری توی دنیا منتشر شه .


خلاصه دیروز همه موفق شدن ، چهره ی اعتراضی رو بعد از مدتها به شهر برگردونن . عاقلان دانند که معنی این فضای امنیتی و حضور مردم چی هست !

به نظر من این یک موفقیت بود و باعث شانتاژ روحی خیلی ها شد . . من وقتی شنیدم شب قبلش بند 350 اوین بلند شعار مرگ بر دیکتاتور و یا حسین میر حسین دادن و اون بیانیه ی شجاعانشون رو از داخل زندان برای ماها خوندم ، دیگه دلیلی نمی بینم برای پاسخ دادن به کسانی که میگن جنبش مرده یا فروکش کرده نمی بینم . تاریخ در مورد این روزها بسیار خواهد نوشت . اما در اینکه باید شور و شعور اجتماعی رو تقویت کرد و تحرکات بیشتری رو سازمان دهی کرد تا کشور به اعتدال و عقلانیت برگرده هم تردیدی ندارم . به خصوص با توجه به وضع بحرانی ایران و زمان بسیار اندکی که تا حادثه ی سرنوشت ساز آخر باقی مونده و همه باید تلاش کنیم این حادثه کم هزینه ترین برای ایران و ایرانیان باشه .
تو یک مقاله ی جداگونه دلایل و موفقیت ها و درسهای این رویداد مهم رو از دیدگاه خودم به زودی منشتر خواهم کرد .
در ضمن من از شهرستانها خبر زیادی دریافت نکردم . اطلاع دقیقی هنوز به دستم نرسیده .
دست و پای تک تک اونهایی که دیروز به نوعی حضور داشتن و باعث امید و شادی و افتخار ایران شدند رو می بوسم

 

پایدار باشید
پاینده ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر