۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

توافق تاریخی ایران و غرب و پیام رهبری

پیام رهبری پس از توافق تاریخی ایران و غرب 

به همه ی کنندگانِ مذاکره ، کنندگانِ توافق ، شوندگانِ توافق ، کنندگانِ تحریم ، شوندگانِ تحریم در این 10 سال و ... 
به ویژه به شخص آقای نتانیاهو و همکاران صدیقشان در کیهان و کنگره ی آمریکا و همچنین به آل سعود و رفقا 





۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه

رای من "آزادی " است


رای من مدتهاست
در پس فیلترهاست
رای من در بند است
رای من آزادی است
 
رای من  امید و
رای من فریاد است
گرچه بانگم اینبار
از تهِ " خاموشی " است
 
رایم   "نه " به  آن "سَر "
رایم  "نه" به این "دار "
میهنم  بر دار است
رای من "سردار" نیست
 
رای من " نه " به جهل
رای من " نه" به جنگ
رای من روحانی !؟
رای من منبر نیست
 
رای من  خون داده
ولی او جان دارد
جای رای پاکم
صندوق بی جان نیست !
 
"رای من کو" ها مان
نرود  از یادم
شور همدستی ها
دور و ناپیدا نیست
 
گرچه گم شد رایم
در پس دیوار ها
از دل و جان اما
هرگز او پنهان نیست
 
خس و خاشاکم من ؟
فتنه و میکروب  و چرک ؟
چه شده باز مرا
مگر این یادم نیست ؟
 
رای من  هفتیر و
رای من باطون و
رای من زندان  و
رای من "دژمن " نیست
 
سخنم  با تو ولی
مهر و لبخند هنوز
هر چه رایت باشد
من تو را می فهمم
با تو ام دعوا نیست
 
رای من  اما
با همه طوفان ها
همچنان سبز و سبز
راه صبر  و امید
گر چه می دانم که
هرگز این آسان نیست
 
رای من در خاک است
رای من در زندان
رای من  ارزان نیست
قیمتش " آزادی " است

۱۳۹۱ آذر ۱۴, سه‌شنبه

ایدز ، فاجعه ی پیش رو و لزوم آگاهی




از اول دسامبر ، هفته ی جهانی مبارزه با ایدز آغاز شده و فرصتی برای توجه عمومی به این بلای انسانی در سرتاسر جهان پدید آورده است .
ایدز کابوسی است که در میان ده ها بحران  دیگر که این روزها بر وطن می رود ، خواب همه ی میهن دوستان را بیش از پیش آشفته می کند .
جمعیت جوان ، "بمب  جنسی " ، اعتیاد روز افزون ( روشهای تزریقی ) و به تازگی موج استفاده از داروهای روان گردان ( که باعث رفتار های پر خطر و لجام گسیخته ی جنسی میشود )  عوامل اصلی شیوع ایدز در ایران هستند که فعالین این عرصه  و حتی مسئولین دولتی از آن به عنوان خطر "انفجار ایدز " هشدار داده اند  .
از آنجا که "آگاهی " و " مراقبت " جدی ترین و مهمترین  راه مبارزه با این دیو ویرانگر جوامع انسانی است ؛ هدف این گفتار آگاهی رسانی اجمالی ( اگرچه هرچه کردم از این خلاصه تر نشد !) است از وضعیت ایدز در ایران و اقدامات انجام شده و انجام شدنی .  داده هایی که ارایه میشود جمع بندی بی طرفانه و خلاصه ای از نظر متخصصین این حوزه است که پیشترو بخصوص همین روزها  در منابع مختلف منتشر شده است .

اول ؛ سخن آخر (( تلخ ولی حقیقی )) 

جامعه ی ایران دچار بحرانهای متعددی است که زنجیروار به هم پیوند می خورند  و اگر حل و فصل نشوند هرچه پیشتر می رویم نیروی  ویرانگری این بحرانهای بهم متصل رو به فزونی میگزارد . ایدز در ایران به گفته ی کارشناسان و پزشکان دلسوز و گاهی حتی خود مسئولین حکومتی ، می رود که منجر به فاجعه ای فراگیر و گسترده در کشور شود که بی تردید خسارتهای آن تا نسلها جان و مال و روح  اجتماع ایران را به تباهی می کشاند . جامعه یی جوان داریم که از یک سو می بایست  در مدار تولید علم و آگاهی و ثروت قرار بگیرد و سرمایه ی اصلی توسعه ی پایدار  باشد ولی افسوس که از سوی دیگر این جامعه در این سالها دچار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و هویتی گوناگون است و برعکس  میتواند آن را به عامل  تهدید ، افول یا حتی سقوط ایران  مبدل کند. یکی از مهمترین  تهدیدهای برخواسته از این جامعه ی جوان بحران زده ،  آمادگی آن برای تبدیل شدن به جمعیت پرخطر برای ویروس (اچ آی وی) ایدز است . بحرانهایی نظیر بحران جنسی ، اعتیاد و مصرف مواد  روان گردان و شیمیایی ، زاییده ی بحرانهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کلان تر و محصول سیاستهای غلط حاکمیت و توسعه نیافتگی است ولی بطور مستقیم و فزاینده ای زمینه ی گسترش انفجاری بیماری ایدز را در ایران فراهم کرده اند .
 آری این هشدار تلخ ، جدی است و راهی بهتر از  آگاهی و پیشگیری وجود ندارد . قدم اول برای مبارزه ی عمومی ، اذعان و پذیرش بحران  و گام دوم بسط آگاهی و آموزش برای پیشگیری و فراگیرشدن  فرهنگ مراقبت است . قربانی این فاجعه ، میتواند هریک از ما و نزدیکانمان باشد  پس این مسئولیت تک تک ماست نه فقط حکومت و دولت !
مختصری از تاریخچه و وضع موجود 

ایدز از سال 65 در ایران شناسایی ، و شروع و شیوع آغازین آن از زندانها رصد شد . یکی از مشکلات اصلی ، فرهنگ غلط پرهیز از پذیرفتن و اذعان به بیماری و ترس از انجام آزمایشات یا افشای ابتلا است که مبتلایان را بطور ناشناخته رها و عامل انتقال بیشتر کرده و می کند . ولی شیوه ی اصلی شیوع در ایران از ابتدا تاکنون از راه اعتیاد تزریقی بوده است ؛ اگرچه در سالهای اخیر بطور فزاینده ،  شیب نمودار شیوع ازراه "ارتباط جنسی" تند تر شده و نگرانی اصلی از تشدید افسار گسیخته ی بحران از همینجا ناشی می شود  . جامعه ی پرخطر در ایران زیرگروههای معتادان ، تن فروشان ، مصرف کنندگان روان گردانهای جدید  و شیمیایی نظیر شیشه هستند  . روان گردانها  قدرت جنسی فرد را افزایش میدهند و از سوی دیگر تعادل و کنترل او را بر رفتار خود به حداقل می رسانند که خود باعث بروز رفتارهای پر خطر و افسار گسیخته ی جنسی با شریکهای جنسی متعدد میشود . بدبختانه گزارش ها از الگوی مصرف بالای این مواد در جامعه ی جوان ایران حکایت میکند که در کنار بحران جنسی موجود ، به نگرانی اصلی مسئولین کنترل بیماری تبدیل شده است . انتقال از راه جنین (مادر به نوزاد ) هم بواسطه ی مادران مبتلا وجود دارد که سهم بالایی ازمیزان ابتلا ندارد  و با برنامه های موجود قابل کنترل است  .
گزارشهای منتشر شده می گویند در حال حاضر اپیدمی در زیرگروههای  پرخطر ایران به مرحله ی "متمرکز" رسیده ( بالای 5 درصد از جامعه ی پرخطر ) و بیم آن می رود تا با افزایش شتاب انتقال ویروس و با توجه به زمینه های موجود و پیشگفته ، زمینه برای ورود اپیدمی به فاز  "فراگیر"  فراهم شود ( به بالای یک درصد از کل جامعه برسد ) .

برنامه های دولتی ، موفقیتها و کمبودها 
اگرچه خطاها و ضعفهای حاکمیت در پدید آوردن بحران های اجتماعی سبب ساز زمینه های گسترش اعتیاد و ایدز بوده و هست ولی  خبر خوب این است که به همت مسئولین بهداشتی و جامعه ی پزشکان و کارشناسان فعال و دلسوز ، ایران یکی از کشورهای موفق در حوزه ی برنامه های مبارزه با ایدز است . هم "برنامه ی استراتژیک جامع " طراحی شده و به دقت و گام به گام پیاده سازی میشود و هم " کمیته ی پایش و ارزیابی " تشکیل شده که صحت عملکرد و بازخورد اجرای برنامه ها را کنترل می کند  . اگرچه کاستی ها هنوز فراوان است و موانع فرهنگی و تابوهای مذهبی از یک سو و کم کاریهای دولت و بی تفاوتی رسانه ی ملی در عرصه ی برنامه های مدون آموزش و تعمیم فرهنگ پیشگیری و مراقبت  سبب شده سرعت و نیروی فعالین مبارزه با ایدز عقب تر از سرعت و نیروی بحران رشد ایدز  باشد و از همین روست که فغان دردمندانه ی فعالانی که از عمق خطر فاجعه آگاهند  درمی آید  و حتی وزیر را وادار به اذعان و هشدار به "خطر فاجعه ی انفجار ایدز " می کنند .
در ایران از سال 71 برنامه های مدون در زمینه ی ردیابی و مبارزه با ایدز در سطح وزارت بهداشت  شکل گرفت و بعدتر با همکاری اداره ی ایدز سازمان ملل (UNAIDS) ایران به برنامه های جهانی مبارزه با ایدز پیوند خورد . در حال حاضر نیز برنامه ی استراتژیک و جامعی که از سال 89 تا 94 را برنامه ریزی کرده ،  در حال اجراست . این برنامه تمام ارگانها از بهزیستی و زندانها گرفته تا آموزش و پرورش و وزارت رفاه و صدا وسیما را موظف به همکاری کرده است . در کنار آن "کمیته ی پایش و ارزیابی " تشکیل شده که از یک سو میزان شیوع را رصد می کند و از سوی دیگر بازخوردها و موفقیت اجرای برنامه ها را در سراسر کشور کنترل و تضمین می کند .
با اجرای این برنامه ها وزارت بهداشت موفق شد عامل اصلی شیوع یعنی تزریق معتادان را کنترل و شیب آن را کاهنده کند . اما همین برنامه ها حاکی از آنند که از سال 2001 در مدت ده سال  سهم عامل رفتار جنسی در گسترش ایدز از 11 درصد به 21 درصد افزایش یافته ! میزان زنان مبتلا هم دوبرابر شده  که خود می تواند نه تنها باعث مبتلا شدن مردان و زنان بیشتر شود بلکه سهم ابتلا از طریق انتقال به جنین را هم افزایش خواهد داد . همین که وزرات بهداشت آمار را به کنترل خود درآورده گام مهمی است . اما کارهای مهمتری هم انجام شده که اگر با همکاری مردم و سازمانها همراه شود بدون شک قدرت مهار را افزایش داده و طرحها را برای لجام زدن به ایدز در ایران موفق خواهد کرد .

خدماتی که همه باید بدانند

اول در معالجه :  
در ایران درمان بیماری ایدز رایگان است . کسانی که در مراکز بهداشتی مبتلا تشخیص داده میشوند و یا خود مراجعه و اذعان میکنند تحت پوشش درمان رایگان و برنامه های پیش گیری از انتقال قرار میگیرند . این گام مهمی است تا شیوع بیماری به کنترل درآید . این افراد آموزشهای لازم برای زندگی در جامعه می بینند و  سلامت خانواده و روابطشان رصد میشود تا به انتقال دهنده تبدیل نشوند  


مراکز مشاوره و خدمات رایگان : 
این مراکز مشاوره در تمام شهرستانها و حتی زندانها دایر شده اند . آزمایش برای تشخیص ابتلا به اچ آی وی توسط این مراکز بطور رایگان برای داوطلبان انجام میشود .  به معتادین سرنگ و سوزن رایگان تحویل میشود و با تحویل داروی خوراکی متادون در تغییر الگوی اعتیاد آنان (از تزریق پرخطر به خوراکی و در نهایت ترک ) تلاش میشود . به افراد مبتلا خدمات پایش و مانیتورینگ و درمان و به خانواده هایشان مشاوره و آموزش و نگهداری های حین بارداری ، همگی به رایگان داده می شود . توزیع کاندوم رایگان  و آموزش افراد دیگری که مستعد و پرخطرهستند  نیز از این دست اقدامات است  .
علاوه بر این مراکز دهها مرکز دیگر بعنوان پایگاههای مشاوره و مراکزی ویژهی معتادان راه اندازی شده که بجز خدمات درمان سایر خدمات را به متقاضیان ارایه می کنند و حتی لوازم حمام و بهداشت معتادین هم فراهم شده است . وجود این مراکز و ارایه ی این دست خدمات باعث میشود مبتلایان ، معتادان و افراد پر خطر جذب شده و تحت کنترل درآیند که خود منجر به دقیق تر شدن آمارها از یک سو و پیشگیری خطرات انتقال بیماری از آنها از سوی دیگر میشود .
شماره تلفن های این مراکز و خطوط هات لاین پیش بینی شده برای این منظور از طریق 118 در اختیار عموم قرار گرفته و هر کسی (نه لزومن معتادین ) میتواند با اعتماد کامل خدمات مورد درخواست یا پرسشهای خود را با این مراکز در میان بگذارد .
این اقدامات مثبت تا بدانجا پیش رفته که حتی مراکزی مشابه ، ویژه زنان آسیب پذیر و مستعد انتقال بیماری ایجاد شده و در حال گسترش است . کار این مراکز جلب اعتماد و ارایه ی همه نوع خدمات مشاوره ای ، پیشگیری  و درمانی  رایگان به زنان تن فروش و یا معتاد یا آسیب پذیر (که بیشتر آنها از لایه های فرودست جامعه نیز هستند ) توسط بانوان بهیار و آموزش دیده است  . این اقدام که هماهنگ با بخش مهمی از  تمام برنامه های مبارزه با ایدز در دیگر کشورها است  ، با وجود  جامعه ی مذهبی و حاکمیت دینی  که به کلی منکر فساد و فحشا در جامعه است (و یا دست کم تابوها مانع اذعان به آن می شود ) ، اقدامی دشوار و صدالبته قابل تقدیر است که باید به گسترش آن برای کنترل و مهار بیماری ایدز امیدوار بود . هر چه این اقدامات و خدمات گسترده تر شود سهم آمار ناشناخته کمتر و برآوردها و پایش ها دقیق تر شده و برنامه های بهتری برای کنترل و مهار ایدز قابل طرح و اجراست . 
آموزش و آگاهی ؛ بهترین استراتژی برای مهار بحران 
با وجود همه ی نکات مثبت که بر شمردیم ، کارشناسان و پزشکان مطلع معتقدند ، چنانچه مراقبت و مبارزه با گسترش ایدز به عرصه ی فرهنگ عمومی کشانده نشده و به بخشی از رفتار بهداشتی جامعه تبدیل نشود ، این اقدامات به تنهایی قادر به مهار اپیدمی رو به گسترش ایدز نخواهد بود.
هنوز با وجود تلاشها ، بدبختانه آموزش و پرورش و رسانه های (به ظاهر ) ملی  به عنوان مهمترین ارکانی که می توانند با برنامه های مدون و مداوم ، فرهنگ پیشگیری و مراقبت را در جامعه نهادینه کنند هنوز وارد میدان نشده اند . برنامه های تبلیغاتی  مناسب ، جذاب و آموزنده برای لایه های سنی و طبقات اجتماعی مختلف بیش از هرچیزی دیگری میتواند از جامعه در برابر ایدز محافظت کند .
با وجود سایتهای اطلاع رسانی محدود و متعدد ، هنوز پورتال جامعی توسط مسئولان وزارت بهداشت بر روی اینترنت در اختیار عموم قرار نگرفته و بیشتر
مردم از وجود مراکز مشاوره و خدمات وزارت بهداشت و نحوه ی دسترسی به آن ها آگاهی ندارند .
با وجود مهربانی ها و خدماتی که توسط مراکز وزارت بهداشت به مبتلایان ارایه میشود ، هنوز بیماران ایدز در جامعه "آدم بد ها " شناخته میشوند و زندگی عادی برایشان دشوار است و فرهنگ پذیرش آنها در جامعه نهادینه نشده و این مانع مهمی در مراجعه ی آنها به مراکز و پیگیری و پیشگیری از انتقال است .
هنوز هم اعتیاد و فحشا زیر پوست شهرها و حاشیه ها و بیشتر از همه در قشر محروم و فرودست ( که دسترسی کمتر به منابع آموزشی و فرهنگی و اطلاع رسانی سنتی و اینترنتی دارند ) ریشه می دواند و قربانی میگیرد . اگر نمیشود به پیل هم سرچشمه ی این بحرانهای دردناک را بست ، آگاهی رسانی و آموزش این اقشارهم  بدون دخالت نظام آموزشی و رسانه های عمومی دشوار و گاهی ناممکن است .
بیش و پیش از هرچیز ، گام نخست  نظام آموزش کشور و رسانه های عمومی  ، میتواند "هشدار"  نسبت به بحران و جلب توجه عموم به مسئله باشد تا خانواده ها را به موضوع به قدری که شایسته است حساس و هوشیار کند و سپس آگاهی رسانی از روشهای پیشگیری و مراقبت ، بسط فرهنگ پذیرش بیماران ایدز در جامعه و آموزش روشهای زندگی بی خطر با آنها ؛ و  در نهایت گسترش  و معرفی پایگاههای مشاوره و خدمات پیشگیری یا درمان در سطح عمومی  .
اما به نظر می آید نخست این سران نظام و مسئولین کشورهستند که  باید تابوها و تعارف ها را در ذهن خود بشکنند . جامعه ی مظلوم به قدر کافی هزینه ی سهل انگاری ها و تئوری های پر تناقض حکومتی و تجربت آموزیهای مملکت داری آقایان را داده است و کار بدینجا رسیده . علما و فقهای حاکم یا دست اندر کار  هم بهتر است دست کم  در این مورد عبا از سر قبح این فاجعه ی خطیر و کارشناسان و خبرگان آن برکشند و دست باکفایت متخصصان دلسوز و کاربلد را برای اعمال برنامه های موفق مهار ایدز که در دیگر کشورهای جهان تجربه شده است ( و با فرهنگ ایرانیان نیز قابل بومی سازی است ) باز بگذارند و دست کم برای حفظ آبروی اسلام و البته خودشان هم که شده بودجه و امکانات حداکثری را برایشان فراهم آورند . جامعه ی اسلامی مبتلا به ایدز هیچ افتخاری برای حاکمین و متولیان آن نخواهد داشت بلکه می شود با دست برداشتن از انکارهای کذب واقعیت های محض ، در جامعه ی مبتلا به آفت های اخلاقی و فرهنگی ( و به ظاهر دینی ) و برداشتن موانع مذهبی-عقیدتی و پذیرفتن راهکارهای علمی و میدان دادن به برنامه های احیاگر و نشاط بخش جامعه ی جوان ، برای شریعت مبین و حکومت منسوبش قدری از آب رفته را به جو بازگردانند .  
کمک به مبارزه با فاجعه ی فراگیر شونده ی ایدز اما تنها وظیفه ی حکومت نیست وهر یک از ما خود می توانیم در نقش یک رسانه باشیم . به ویژه که جامعه ی جوان کشور بعنوان مهمترین جامعه ی  مورد تهدید ایدز ، در فضای سایبری و دنیای مجازی حضور فعال دارد و یا به نوعی از گردش داده ها در آن متاثر است . با یا بدون ورود امکانات دولتی و رسانه های پر مخاطب به این عرصه ، ما خود می توانیم از شبکه های مجازی و امکانات فن آوری بعنوان ابزاری موثر در گسترش هشدارها و فرهنگ پیشگیری و مراقبت بیشترین اثرممکن را بگذاریم  . اگر آگاهی رسانی های ما حتی یک نفر را از خطر ابتلا نجات دهد ، بدون شک  از شیوع آن به افراد بیشتری هم جلوگیری کرده ایم . شگفت آنکه رابطه ی آگاهی و ایدز از یک جهت شبیه است . رشد آگاهی هم مانند رشد ایدز  تزایدی و تصاعدی است . اما آن کجا و این کجا ...
مرکز فروش کاندوم در مشهد راه اندازی شد !

توضیح : این تصویر به هیچ وجه تزیینی نیست و فروشگاه فروش کاندوم در مشهد است . انصافن هرچقدر به بلاهت آقایان برای تابوهایشان حتی در نام کاندوم می خندیم ، به ابتکار نام گذاران "بادکنک بهداشتی " که مراد اصلی را حاصل کرده است باید آفرین گفت 

۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه

هفته ی مبارزه با ایدز ، آگاهی رسانی بهترین گام برای پیش گیری از فاجعه


از اول دسامبر هفته ی جهانی مبارزه با ایدز آغاز شده است

ایدز کابوسی است که در میان هزاران بحران  دیگر که این روزها بر وطن می رود ، خواب همه ی میهن دوستان را بیش از پیش آشفته می کند .
جمعیت جوان ، "بمب  جنسی " ، اعتیاد روز افزون ( روشهای تزریقی ) و به تازگی موج استفاده از داروهای روان گردان ( که باعث رفتار های پر خطر و لجام گسیخته ی جنسی میشود )  عوامل اصلی شیوع ایدز در ایران هستند که مسئولین از آن به عنوان خطر "انفجار ایدز " در ایران یاد کرده اند .

به اذعان تمام پزشکان و فعالین و زحمتشکان این عرصه ، آگاهی رسانی و آموزش مهمترین سلاح مبارزه با این آفت مخرب اجتماعی است .
بر همه ی ماست که دست کم در این هفته که هفته ی جهانی مبارزه با ایدز است ،در فضای پر مخاطب مجازی موجی از آگاهی رسانی به راه انداخته و به یاری زحمت کشان مبارزه با ایدز در کشور برویم که با دست خالی و امکانات محدود مشغول خدمت رسانی در این عرصه هستند .
از سایت بالاترین به عنوان پر مخاطب ترین سایت ایرانی و سایر فعالین پر مخاطب در عرصه ی فضای مجازی تقاضا می کنیم که لوگوی هفته ی جهانی ایدز را به سایت اضافه کرده و از همگان دعوت کنند در این هفته به بحث و بررسی و اطلاع رسانی روشهای پیشگیری و مبارزه با  آچ آی وی ایدز بپردازند .

فراموش نکنیم بیشترین مخاطبان این سایتها و کاربران فضای مجازی جوانها هستند که تقریبن تمام جامعه ی پر خطر برای اچ آی وی در میان آنهاست .
در دو روز آینده با جمع آوری اطلاعات مستند ، مقاله ای خبری تحلیلی در این خصوص منتشر خواهم کرد .

۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

نسرین ستوده ، بانوی اول ایران را دریابیم





https://sphotos-b.xx.fbcdn.net/hphotos-snc7/575304_10151415202550817_1367314610_n.jpg

 نسرین بدون تردید یکی از  بانوان ایرانی است که در تاریخ اسطوره خواهد شد . ویژگیهای منحصر بفردی دارد که در دنیا کم نظیر است و هنوز آنطور که باید شناخته نشده است  . او نماینده ی شایسته ای از نسل بانوان فرهیخته و جنبش حق طلبانه ی آنان است . همسری عاطفی که تابو ها را شکست با دستبند بر گردن همسرش در برابر دوربینها و چشمها  حلقه ی عشق زد و او را بوسید . مادری که به خاطر حق ملاقات فرزندانش و در عین حال پرهیز از اجبار حجاب چادر می جنگد ،وکیلی که برای دفاع جسورانه از مردان و زنانی که به جرم دفاع از حقوق بشر به زندان اهریمن افتاده اند ، بیشتر از هر مرد ی تلاش کرد و در نهایت به همین جرم خود زندانی شد . نامه ها و فریادهایش و دفاعیات جانانه اش در بیدادگاهها بارها خواندنی است و ستودنی و ماندگار . او صدای زنانی است که امروز در جهان روز منع خشونت علیه آنان است ولی در ایران حتی از سوی حاکمیت نیز از حداقل حقوق مبتنی بر همین قانون اساسی نیمبند و ناقص هم محرومند
نسرین ستوده بعد از یک ماه و یک هفته اعتصاب غذا به شدت لاغر شده و امروز در ملاقات کابینی با همسر خود تاکید کرد: من نمي‌توانم اينجا بنشينم و دست رو دست بگذارم تا اينها هركاري دلشان مي‌خواهد با بچه‌ي من و خانواده‌ام 
بكنند.
 هفته ی گذشته سرانجام اجازه ی ملاقات با فرزندانش را یافت ولی برای دفاع از تمام حقوق نادیده گرفته شده ی زندانیان سیاسی بر اعتصابش پای می فشارد .

با 
بانوی ستودنی صدای تو را جهان شنید و به احترام ایستادگی ات کلاه از سر برداشت. تو صبر، مقاومت و شجاعت زنانه را معنایی دوباره بخشیدی. سلامتی تو 
خواستهی تک تک ماست. لحظه ها را میشماریم برای پایان اعتصاب غذایت ، آزادی ات و در آغوش کشیدن آزادانه ی همسر و فرزندانت

اعکسی که در تاریخ ماندنی شد و هزاران حرف از امروز ایران و بانوانش دارد



جان نسرین در خطر است ، پیش از این که دیر شود فریاد او را به گوش همه برسانیم . تجربه نشان داده همه گیر شدن اخبار یک زندانی حاکمیت را وادار به رعایت حقوقشان میکند 
نسرین دارد بغض های همه ی ما را فریاد می کند .او و فرزندان نازنیش را  تنها نمی گذاریم 


.او هم مثل همه ی ما خانواده دارد . حتی وقتی لحظه ای به رفتاری که با این خانواده میشود میاندیشی درد تمام وجودت را میسوزاند . این درد را به موج همبستگی برای نجات و نشاط او تبدیل کنیم 







و جرم او این است :